مهشید ندیری: برنامه امروز بالاوزیون درمورد رفع همه اشکال خشونت علیه زنان است. کتک٬ تجاوز٬ اذیت و آزار روانی و جسمی٬ تهدید و تحقیر موارد مختلف خشونت علیه زنان است. وقتی سخن از خشونت علیه زنان است اغلب تصویر یک زن کتک خورده با چشماش اشک آلود٬ صورتی کبود است یا زنی که مورد تجاوز قرار گرفتهاست در اذهان مجسم میشود. اما خشونت همیشه مرئی نیست؛ اشکال دیگری از خشونت نیز وجود دارد که اثر بیرونی باقی نمیگذارد؛ اما همچنان خشونت محسوب می شود و سبب آزار و اذیت فرد می شود. آمار و ارقامی که اخیراً سازمان ملل متحد منتشر کرده است نشان میدهد که شکل کلاسیک خشونت علیه زنان کمتر شده است؛ اما هنوز یک سوم زنان جهان در طول زندگی خود مورد انواع خشونت قرار می گیرند. یک سوم دختران جهان در کودکی و پیش از ۱۸ سالگی ازدواج می کنند و تا امروز ۱۲۵ میلیون زن از طریق ختنه به لحاظ جنسی ناقص شدهاند. و میلیونها زن در سراسر جهان فقط به این دلیل که زن هستند؛ هر روز مورد خشونت قرار میگیرند.
الهه امانی٬ پژوهشگر و فعال حقوق زنان و از کنشگران کمیسیون امور زنان سازمان ملل متحد میهمان امروز بالاویزیون است. ایشان در حال حاضر مدیر پروژههای بینالمللی شبکه بین فرهنگی زنان و مدیر خدمات تکنولوژی دانشگاه فلورتون هستند. خانم امانی لطفاً اشکال مختلف خشونت علیه زنان را توضیح دهید.
الهه امانی: خشونت علیه زنان به معنی هر گونه عمل خشونت آمیزی است که بر اختلاف جنسیتی مبتنی باشد و به آسیب یا رنج بدنی٬ جنسی یا روانی زنان بیانجامد؛ یا احتمال منجر شدن آن عمل به این آسیبها و رنجها وجود داشته باشد. از جمله زورگویی یا محروم سازی خودسرانه آزادی اجتماعی یا خصوصی زنان خشونت علیه آنها محسوب می شود. این تعریف بسیار جامع است و نه تنها حوزه خصوصی خانواده بلکه حوزه عمومی٬ جامعه و عملکرد دولتها را نیز در بر میگیرد. به این مفهوم٬ خشونت یک پدیده فراملیتی٬ فرا مذهبی و فرا طبقاتی است. هیچ کشوری نیست که خشونت علیه زنان در آن وجود نداشته باشد. از این نظر خشونت علیه زنان یک پدیده جهانی است. در ایران خشونت علیه زنان یک پدیده ساختاری است. زنان این خشونت را در خانه تجربه می کنند و با خشونت فیزیکی٬ روانی و جنسی روبرو هستند. حتی در مناسبات ازدواج نیز گاهی با خشونت جنسی روبرو هستند. بعد دیگر خشونت علیه زنان اقتصادی است. شکستن وسایل منزل در هنگام عصبانیت یا محرومیت اقتصادی زنان از امکانات مالی که به آنها تعلق دارد از دیگر موارد خشونت علیه زنان است.
ندیری: آیا دستمزد پائینتر زنان نسبت به مردان در برابر کار برابر٬ خشونت اقتصادی محسوب می شود؟
امانی: خشونت اقتصادی که به آن اشاره شد در حوزه خصوصی است. خشونت علیه زنان در حوزه عمومی نیز اتفاق میافتد و توسط فرهنگ و انگارههای ذهنی واپسگرایانه بازتولید می شود. هتک حرمت٬ اذیت و آزار زنان در خیابان٬ ربودن دختران و زنان٬ تجاوز جنسی٬ اذیت و آزار زنان در محیط کار٬ احساس عدم امنیت٬ نگاه و متلک پرانی مجموعه وسیعی از خشونت علیه زنان است که دولت در آن نقشی ندارد و فرهنگ جامعه آنها را بازتولید می کند. لایه دیگر خشونت در حوزه عمومی توسط دولتها اعمال می شود. این خشونت شامل قوانین تبعیض آمیز است که محدودیتهایی برای مشارکت اجتماعی زنان و حضور آنها در جامعه ایجاد میکند. اگر بخواهیم همه این خشونتها را زیر یک چتر بگذاریم؛ خشونت علیه زنان گسترده ترین نوع نقص حقوق انسانی است که نیمی از جامعه بشری را تحت تأثیر قرار میدهد و زاییده روابط و مناسبات نابرابر زن و مرد در جامعه است.
ندیری: لطفاً در مورد نقش دولتها در خشونتهای اجتماعی علیه زنان بیشتر توضیح دهید؟
امانی: دولتها نقش کلیدی و حساسی در این زمینه دارند. سیاستها و قوانین عمومی که توسط دولتها اعمال میشود باید جلوتر از فرهنگ جامعه باشد و فرهنگ جامعه را ارتقاء دهد. اما اگر قوانین تبعیض آمیز باشد و حمایتهای دولتی از حقوق زنان جود نداشته باشد یا اراده ای برای اجراء قوانین منطبق با حقوق زنان وجود نداشته باشد؛ تبعیض و فرهنگ واپسگرایانه پدرسالاری و مرد سالاری در جامعه تقویت میشود. فرهنگی که زن را همیشه فرودست تلقی می کند گسترش مییابد؛ در نتیجه حتی اگر قوانین خوبی هم وجود داشته باشد در عمل اجراء نمیشوند. از سوی دیگر در هرجامعهای باید نهادهای حمایتی از زنان وجود داشتهباشد و ساختارهایی در جامعه مدنی از اجرای قوانین مطابق با حقوق زنان حمایت کند. مثلاً اگر مردی زنش را کتک بزند و در شرایط خاصی به زندان برود؛ پس از بازگشت از زندان چرخه خشونت در خانواده ادامه مییابد. زیرا نه امکانات حمایتی از زن در جامعه وجود دارد که روح و روان و جسم آسیب دیدهاش را ترمیم کند و نه پناهگاهها و خانه های امن زنان آسیب دیده وجود دارد. و نه ساختاری برای اصلاح و تربیت مردی که خشونت در وجودش نهادینه شدهاست وجود دارد. پس بدون شک نقش دولت در این مورد بسیار مهم است و علاوه بر اصلاح قوانین٬ دولت باید برای اجرای مناسب قوانین نیز سازماندهی خاصی داشته باشد.
ندیری: در سالهای ریاست جمهوری خاتمی گروههای غیر دولتی و مردم نهاد در زمینه حقوق برابر برای زنان فعالیت می کردند که بعدها با محدودیتهای زیادی روبرو شدند اما همچنان برخی از آنها فعالیت خود را ادامه دادند. آیا شما امیدوارید که در دولت جدید فضا مقداری بازتر شود و سازمانهای غیردولتی حمایت از حقوق زنان بتوانند دوباره فعالیتهای خود را گسترش دهند؟
امانی: من در این مورد زیاد خوش بین نیستم زیرا در منشور حقوق شهروندی که از سوی دولت منتشر شدهاست؛ تبعیض علیه زنان وجود دارد. و تا موقعی که دولت جامعه را به سمت ایدهآلهای مذهبی مهندسی اجتماعی کند ما با این چالشها روبرو خواهیم بود. البته امیدوارم این درک من اشتباه باشد. سازمانهای غیر دولتی و جامعه مدنی در این مورد اهمیت زیادی دارند. جامعه مدنی در فرهنگ سازی و بالابردن اطلاعات و آموزش عمومی به مردم نقش مهمی دارد. بویژه این سازمانها٬ زنان را از حقوق خودشان آگاه میکنند که برای دفاع آنها از حقوق خودشان٬ امری کلیدی است. یکی از اهداف کمپین یک میلیون امضاء آشنائي زنها با حقوق خودشان بود. حتی در جامعه آمریکا هم برخی کمپینها برای آگاهی زنان یا جامعه مهاجرین به حقوقشان وجود دارد. آگاهی نسبت به حقوق گام خیلی مهمی برای احقاق حقوق برابر و بخش مهمی از این مبارزه عمومی است.
ندیری: مهدی نوشتهاست که زنان رئیس خانواده هستند و همه کارها دست خانمهاست. بیشتر پنجاه در صد دانشجوها خانم هستند و خشونتی علیه زنان وجود ندارد بلکه در ایران بیشتر با خشونت علیه مردان روبرو هستیم نظر شما در این مورد چیست ؟
امانی: باعث افتخار است که زنان ایران مصمم و سختکوش هستند و علی رغم تمام تبعیضهای اجتماعی و حقوقی همچنان با توان و قدرت می کوشند که موقعیت خود را بهتر کنند و با جامعه جهانی در ارتباط هستند. اما این کاربر گرامی ممکن است با مراجعه به پیرامون خودشان این نظر را دادهاند؛ زیرا حتی آمارهای دولتی ایران و N.G.O ها در ۱۵ سال اخیر اشکال مختلف خشونت در ایران بویژه خشونت خانوادگی و اجتماعی علیه زنان را تأیید میکنند. و هرچند که اخبار خشونتهای دولتی یک مقدار مورد سانسور قرار می گیرد اما در حیطه جامعه و خانواده ۱۵ سال است که تحقیقات جریان دارد و نتایج آن منتشر میشود و متأسفانه هیچ تغییر مثبتی در این زمینه دیده نشدهاست و امکانات حمایتی برای زنان آسیب ایجاد نشدهاست. بر اساس آمارهای جدید دولتی و آمار کنشگرانی که در ایران زندگی می کنند؛ ۶۶ درصد زنان خشونت را تجربه می کنند و هر ثانیه یک مورد خشونت علیه زنان در کشور رخ میدهد. البته من نمیخواهم بگویم زنان ایران بدترین و سیاهترین شکل خشونت علیه زنان را تجربه میکنند؛ زیرا در دنیای امروز٬ دو سوم زنان در سیکل زندگی خود از کودکی تا کهنسالی خشونت را تجربه میکنند اما در ایران هم خشونت علیه زنان رواج دارد و خشونتهایی که توسط دولت علیه زنان اعمال می شود از جمله قوانین نابرابر و تبعیض آمیز در ایران پررنگتر است. ولی خشونتهای اجتماعی و خانوادگی همانند سایر کشورهای منطقه مانند هند و پاکستان است. در مورد تعداد زیادتر دانشجویان باید توجه داشت که این امر یک روند جهانی است. که اکثریت دانشجویان آموزش عالی در جهان زنان هستند و دلایل خودش را هم دارد. ولی توجه کنید تمام رشته های پر درآمد در ایران در اختیار مردان است و ما تبعیض در آموزش ایران را می بینیم. علاوه بر آن باید توجه داشت که پس از مرحله دانشگاه در مرحله اشتغال نیز زنان با تبعیض روبرو هستند و علیرغم اینکه تعداد دانشجویان زن زیادتر است اما در بازار کار سهم به مراتب کمتری دارند.
ندیری: لطفاً درباره کمپین نارنجی که در سراسر جهان در حال برگزاری است توضیح دهید.
امانی: این کمپین از سال ۱۹۹۳ و با عنوان ۱۶ روز فعالیت جهانی برای مبارزه با خشونت علیه زنان آغاز شدهاست و در تعداد زیادی از کشورها این کمپین هرساله فعالیت میکند. شروع این کمپین ۲۵ نوامبر٬ روز جهانی مبارزه با خشونت و پایان آن ده دسامبر٬ روز جهانی حقوق بشراست. بنظر من اهمیت این کمپین این است که خشونت علیه زنان را بعنوان یک نقض جدی حقوق انسانی در گفتمان حقوق بشر و حقوق انسانی قرار می دهد. موضوع امسال هم از صلح در خانه٬ تا صلح در جهان است که موضوع جالبی است و رابطه دیالکتیک و تنگاتنگ مناسبات قدرت نابرابر در خانواده با مناسبات نابرابر قدرت در جامعه را نشان میدهد و صلح در خانه را با صلح در جامعه در یک راستا قرار میدهد. و نشان میدهد که دموکراسی و تشریک قدرت در خانه و در جامعه کاملاً با یکدیگرمرتبط اند.
ندیری: علیرغم اینکه در کشورهای مختلف دنیا فعالین حقوق زنان به راحتی در چنین کمپینهایی مشارکت میکنند متأسفانه در ایران برگزاری یک نشست خیلی ساده به مناسبت روز جهانی خشونت علیه زنان با محدودیتهای فراوانی روبرو میشود. در حالیکه چنین فعالیتهایی آگاهی عمومی را افزایش میدهد نظر شما در این مورد چیست؟
امانی: علاوه بر محدودیتها و خشونتهایی که در همه کشورهای جهان علیه زنان وجود دارد و در جامعه و خانه اعمال میشود؛ در ایران دولت نیز از طریق وضع قوانین تبعیض آمیز و نادیده گرفتن حقوق انسانی٬ مانند آزادی اجتماعات و مشارکت اجتماعی زنان٬ در خشونت علیه آنها نقش فراوانی دارد. این خشونت زاییده قدرت تمامیت گرائي است که در ایران جریان دارد. خشونت یکی از المانهای اصلی حکومتهای تمامیت گراست. قانون اعدام و سنگسار و اجرای آن در ملأ عام و بسیاری از انواع دیگر مجازات که در اماکن عمومی اعمال می شود٬ خشونت را عادی می کند و حساسیت اجتماعی نسبت به آن را از بین میبرد که از نظر روانشناسی اجتماعی بسیار بسیار خطرناک است.
ندیری: یکی از خشونتهایی که در سالهای اخیر خیلی در مورد زنان رشد کردهاست؛ خشونتهای سایبری و اینترنتی است. خشونت سایبری علیه زنان به چه معناست؟
امانی: خشونت سایبری یکی از حوزه های اخیر خشونت علیه زنان است که یک پدیده جهانی است و در آمریکا هم وجود دارد و در فضای مجازی ایران نیز به روشنی قابل مشاهده است. این خشونت شامل تمام اذیت و آزارهایی است که در فضای مجازی بوجود می آید و مانع احساس امنیت و مشارکت آزادانه زنان در این فضا میشود. اشکال مختلف این خشونت شامل کامنتهایی بسیارناسالم و توهینآمیز ذیل پستهای خانمها در فیسبوک یا وبلاگهای زنان است به طوری که خیلی از زنان بلاگر نه تنها در ایران بلکه حتی در آمریکا نیز کار خود را ادامه ندادند؛ زیرا این کامنهتای نادرست فشار روحی و عصبی زیادی برای آنها بوجود میآورد. ضبط و انتشار نامناسب صحبتهای خانمها در چت رومها یا انتشارعکسهای آنان نیز خشونت سایبری علیه زنان محسوب میشود. علاوه بر آن ممکن است فردی تمایل به هیچ نوع رابطهای با کسی در فضای مجازی نداشته باشد؛ اگر طرف مقابل مرتب بر داشتن آن رابطه تاکید کند و موجب اذیت و آزار او را فراهم کند؛ او را مورد خشونت قرار دادهاست.
ندیری: این موارد ممکن است در مورد آقایان هم رخ دهد چه چیزی خشونت سایبری علیه زنان را متمایز میکند؟
امانی: این نوع خشونت بدون شک ممکن است از طرف تعدادی از زنان نیز انجام شود. همانطور که حتی در خشونت خانوادگی هم چنین مواردی هست و تعداد کمی از مردان مورد آزار و اذیت و حتی ضرب و شتم قرار میگیرند؛ اما آمارها نشان میدهد که تعداد زنانی که این تجربه را دارند خیلی بیشتر از مردان است. زیرا فضای مجازی انعکاسی از نابرابریهای قدرت و تبعیضات فضای واقعی علیه زنان است. علاوه بر این بار فرهنگی و روانی این خشونتها برای زنان خیلی گرانتر از مردان است. ما در جامعه ای زندگی می کنیم که زنان٬ موقعیت برابری با مردان ندارند و از نظر فرهنگی محدودیتهای بیشتری دارند و اگر زنی را ناسالم٬ نا درست یا هرزه قلمداد کنند بار فرهنگی و روانی آن خیلی سنگین تر از مردان است.
ندیری: یکی از دوستان پزشک من که در شبکه های اجتماعی فعالیت می کند و پشتوانه علمی زیادی دارد؛ برای پیشگیری از خشونتهای سایبری٬ از شناسه کاربری بدون هویت جنسیت استفاده میکند تا از قضاوتهایی که علیه کاربران زن در اینترنت وجود دارد که گاهی نظرات آنها را نیز جدی نمیگیرند در امان بماند.
امانی: بله همینطور است. در جامعه آمریکا هم ما اینگونه رفتارها را میبینیم و سایه روشنهای فراوانی در این مورد وجود دارد.
ندیری: خود زنها چقدر در بازتولید این خشونت تقصیر دارند؟ خانمی که عکسی از خودش شیر کرده و عدهای کامنتهای جنسی در مورد آن میگذارند آیا در ایجاد این خشونت مقصر نیست؟
امانی: در فضای عینی هم همین شرایط وجود دارد. در بسیاری از کشورها وقتی که زنها مورد تجاوز جنسی قرار میگیرند یا هتک حرمت میشوند گفته میشود به دلیل دامن کوتاه یا رفتارآنها بودهاست و خود آنها از این طریق طرف مقابل را دعوت به این کار کردهاند. این استدلال مورد قبول نیست و آزار و اذیت دوباره آن فرد است. در فضای عینی زندگی و در فضای مجازی کسی که عمل زشتی مرتکب میشود یا کامنت نادرستی میگذارد مسئول گفتار و رفتار خود است. بنظر من بین عاملیت و قربانی بودن زنان٬ طیفی از شرایط وجود دارد که همه را نمیتوان به یک صورت مورد قضاوت قرار داد یا در مورد آن راهحل ارائه داد. بدون شک انتخاب زنان در چگونگی معرفی خود و رفتار آنها در کاهش این خشونتها تأثیر دارد ولی در اکثر موارد جو غالب و گفتمان غالب به سوی عدالت خواهی برای زنان نیست و کنترل و قدرت چرخه خشونت را بوجود میآورد خود را باز تولید می کند و باید از طریق آموزش٬ تربیت و بازتربیت و آشنایی به حقوق و قوانین سالم و اینگونه فعالیتها٬ این سیکل خشونت را چه در فضای مجازی و چه در فضای عینی بشکنیم.
ندیری: رویکرد جهانی و عملکرد سازمانهایی مثل سازمان ملل در مورد زنان در جهان و بویژه در منطقه خاورمیانه چیست و چه پیشرفتهایی در این زمینه به دست آمدهاست؟
امانی: جامعه جهانی گامهای خیلی مؤثری در فرهنگ سازی عدم خشونت علیه زنان برداشتهاست. اقداماتی مانند کمپین نارنجی و اینگونه موارد ابتکارات نمادینی است که بسیار مؤثرند. بنظر من خشونت علیه زنان و دیگراشکال خشونت٬ امروزه از حاشیه به مرکز مباحث جهانی آمده است و رفتار دولتهای مختلف از این زاویه مورد توجه قرار گرفتهاست متأسفانه دولت ایران موضع مناسبی در مقابل رفع این خشونتها ندارد و در مواردی مانند ازدواج کودکان و آموزش جنسی به زنان و دختران عملکرد دولت ایران مثبت نبودهاست و نه تنها در مجامع عمومی همیاری و همکاری در جهت رفع خشونت انجام نمیدهد؛ بلکه اغلب با قطعنامه های بین المللی در این زمینه مخالفت میکند و سعی میکند که مانع تصویب آنها شود. این نقش ایران بسیارمنفی است و امیدوارم در این زمینه تجدید نظر کند اما تاکنون در همه مجامع بین المللی وقتی بحث حقوق زنان و خشونت علیه زنان مطرح میشود؛ ایران تحت عنوان دفاع از کانون خانواده و مساله تنوع فرهنگی با این قطعنامه ها مخالفت می کند. در حالیکه خانواده سالم بعنوان یک سلول جامعه زمانی میتواند نقش مثبتی بازی کند که در آن خشونت وجود نداشته باشد و احترام و کرامت انسانی همه اعضاء خانواده به رسمیت شناخته و تشریک قدرت در خانواده پذیرفته شود. خانواده ای که در آن خشونت وجود دارد؛ خانواده بیمار و ناسالمی است که جامعه را نیز بیمار میکند.