English
از بالاترین
رادیوها
شرکت کنندگان
مجموعه‌ها

«خارج‌نشین شدی و خبر نداری ما چه می‌کشیم» «نشستی اونور گود، تحلیل میکنی و میگی لنگش کن»«تو این سال‌ها همه چی عوض شده و شما خبر نداری» «اگه راست میگی بیا اینجا و از این حرفا بزن»… اگر از ایران مهاجرت کرده باشی حتمن به شنیدن این جملات عادت داری. اما اگر روزنامه‌نگار مهاجر باشی شنیدن این جملات چندان آسان نیست. در طول سال‌های گذشته، به ویژه بعد از سال ۸۸، روزنامه‌نگاران زیادی خواسته یا ناخواسته از ایران مهاجرت کرده‌اند. عده‌ای برای گذران زندگی به کارهای خارج از دنیای رسانه و روزنامه‌نگاری مشغول شده‌اند و عده‌ای هم با وجود همه چالش‌ها همچنان در رسانه‌های مختلف مشغول به کار شده‌اند. فرصت‌ها و چالش‌های روزنامه‌نگاران مهاجر در فضایی که ظاهرا محدودیت‌های حاکم بر فضای رسانه‌ای ایران وجود ندارد، کدامند؟ آیا یک روزنامه‌نگار باید تحت تاثیر شرایط سیاسی روز باشد و به اصطلاح مصلحت‌اندیشی کند؟ این مسئله چه تفاوتی برای خبرنگاران خارج از ایران دارد؟ چرا با آن که تعداد قابل توجهی از روزنامه‌نگاران حرفه‌ای از ایران خارج شده‌اند هنوز یک نهاد صنفی جدی برای خودشان تشکیل نداده‌اند؟

نظرات

اگر می‌خواهید با نام مستعار نظر بدهید، پس از نوشتن نظر، نام مستعار خود را در بخش name وارد کنید، سپس گزینه I'd rather post as guest را انتخاب کنید. در این حالت هر آدرس ایمیل دلخواه (مانند a@b.com) را می‌توانید وارد کنید.

متن برنامه

مهشید ندیری: در این برنامه درباره روزنامه نگاری و خبرنگاری صحبت می‌کنیم و بیشتر تمرکزمان بر روزنامه نگارانی است که از ایران خارج شده و خارج از کشور مشغول فعالیت روزنامه نگاری هستند. مهمانان ما در این برنامه، حمید مافی، روزبه میرابراهیمی و لیلا سعادتی هر سه از روزنامه نگاران فعال در خارج از کشور هستند.

آقای مافی دوری از ایران چه تأثیری بر کار شما گذاشته‌است؛ کجا راحت‌تر می نوشتی؟

حمید مافی: دور شدن از فضا بعد از یک مدت خبرنگار را ذهنی کرده و نزدیکی به سوژه را از او می‌گیرد. اگر خبرنگار بخواهد همچنان در فضای رسانه فارسی زبان بماند؛ این دوری بر کار او تأثیر خواهد گذاشت. زیرا ارتباط خبرنگار با داخل خیلی کم می‌شود. در نتیجه پس از مدتی حسی که سوژه به او می‌دهد؛ کاهش می‌یابد و او در سوژه یابی دچار مشکل می‌شود. همچنین دوری از سوژه امکان تحقیق بیشتر را از او می‌گیرد. علیرغم اینکه خیلی ها معتقدند با نرم افزار و تکنولوژی پیشرفته می شود با سوژه زندگی کرد؛ اما من معتقدم که هر چقدر هم که تکنولوژی پیشرفته باشد؛ بعضی مواقع نیاز به گزارش میدانی وجود دارد. در نتیجه حتی اگر کسی خیلی خوب فضای داخل را تحت نظر داشته باشد و رصد کند و حتی از طریق برخی کانالها، اخبار مورد نیازش را در اختیار بگیرد؛ حداکثر می‌تواند این اطلاعات را کنار هم قرار دهد و تحلیلی از شرایط بنویسد؛ در نتیجه فرد در دراز مدت تبدیل به یادداشت نویس شده و از روزنامه نگاری فاصله می‌گیرد.

ندیری: نوشتن تحلیل برای شما وقتی که داخل کشور بودی راحت تر بود یا اکنون که در خارج می‌نویسید؟

مافی: اینجا محدودیتهای داخل کشور وجود ندارد و در نتیجه شما ناگهان از سانسور و خود سانسوری رها می شوید و در فضایی کاملا آزاد می‌نویسید. این وضعیت از یکسو می تواند مشکل ساز شود؛ زیرا ممکن است خبرنگار در حالیکه هنوز از صحت خبر اطمینان کامل ندارد؛ موضع قطعی بگیرد که دور از انصاف است. در بخشی از رسانه های خارج کشور شاهد وقوع این موضوع هستیم و گاهی سبب می‌شود که خبرنگار به دام دروغ بیفتد. من همواره خودم با این مشکل روبرو بوده‌ام. یکی از پیامدهای خبرنگاری در حوزه حقوق بشر این است که چون ما در مقابل حاکمیت قرار داریم؛ مواضعمان را بر این اساس آن تنظیم می‌کنیم و ممکن است که نهایتاً بی طرفی و انصاف را از دست بدهیم.

ندیری: خانم سعادتی تأثیر این تغیر مکان و فضا بر کار تو چه بوده‌است؟

لیلا سعادتی: کار روزنامه نگاری و رشته روزنامه نگاری در ایران خیلی با اینجا تفاوت دارد. اینجا اگر بخواهی وارد رسانه‌ای شوی؛ حتما باید روزنامه نگاری خوانده باشی و حداقل دوسال کارآموزی کرده باشی. و برای ورود به رسانه‌ها باید مدارک مختلف مورد نیاز را داشته باشی. در ایران من روزنامه نگاری خواندم و توسط یکی از دوستان که روزنامه نگار موفقی هم هست؛ وارد مطبوعات شدم و کاراموزی کردم و کارم را یاد گرفتم. ولی بین ایران و اروپا تفاوت زیادی وجود دارد. من در نروژ مشغول کار هستم و رسانه‌های دانمارک و فنلاند را نیز دیده‌ام؛ در اینجا نوعی اخلاق روزنامه نگاری وجود دارد که در ایران ما کمتر با آن مواجه بوده‌ایم. شیوه خبر رسانی خیلی با ایران متفاوت است. اینجا سوژه‌های روزنامه‌های محلی و ملی با هم متفاوت و تفکیک شده‌است و در کار هم دخالت نمی‌کنند. علاوه بر آن شیوه‌های مختلف روزنامه نگاری را نیز آموزش می‌دهند که در مورد برخی از آنها مانند روزنامه نگاری مدنی در ایران من چیزی نشنیده بودم.

ندیری: آقای مافی گفتند که دوری از ایران سبب می‌شود که با پوشش اخبار حقوق بشری مشکل داشته باشند؛ زیرا دریافتن صحت و سقم مطالب دشوار است. نظر شما در این مورد چیست؟ آیا باید از پوشش این اخبار صرف نظر کرد ؟

سعادتی: ما در ایران شرایط دشواری داریم. سانسور درایران شدید است؛ در حالیکه خارج از کشور چنین نیست. اما اخلاق حرفه ای روزنامه نگاری مغفول مانده‌است و در داخل و خارج از کشور در مورد آن بحثی انجام نمی‌شود. هر یک از رسانه‌های بزرگ ممکن است که برای خود اخلاق حرفه ای رسانه ای داشته باشد. اما در رسانه‌های کوچک چنین نیست. شهروند خبرنگارها هم در این مورد چیزی نمی‌دانند. از این نظر من با آقای مافی موافق هستم. به عنوان نمونه در مورد پرونده ریحانه جباری من به جز شنیده‌ها اطلاع دقیقی ندارم. آیا فقط بر اساس شنیده‌ها و بدون بررسی دقیق پرونده من می توانم اطلاع رسانی کنم؟

ندیری: آقای میر ابراهیمی آیا به نظر شما خبرنگاری که در کشور نیست؛ باید از پوشش اینگونه خبرها چشم پوشی کند؟

روزبه میرابراهیمی: باید ببینیم که در مورد چه نوع روزنامه نگاری حرف می‌زنیم. روزنامه‌نگاری ایران پیشتر وابسته به کارهای میدانی و تولید خبر بوده‌است. اگر به روزنامه های دهه ۵۰ یا ۶۰ ایران را نگاه کنید؛ خواهید دید که نود درصد مطالب، تولید مستقیم خبرنگارانی هستند که در میدان حضور داشته و تولید خبر کرده‌اند. اما به مرور زمان به دلایل مختلف از جمله پیشرفت خبرگزاریها، نیاز کمتری به حضور روزنامه نگاران در میدان بوده است. در نتیجه روزنامه‌ها بیشتر به خبرگزاریها متکی شدند. حتی زمانی که ما در ایران بودیم نیز خیلی تجربه خبرنگاری میدانی نداشتیم و بیشتر ابزارهای خبرگیری ما از طریق تلفن یا خبرگزاریها بود که از طریق اینترنت اخبار را منتشر می‌کردند. به این دلیل پس از خروج از کشور من کمتر دچار محدودیت شدم و به کمک ابزار الکترونیکی نه تنها توانستم بخش مهمی از این خلاء را جبران کنم؛ بلکه به ابزار بیشتری نیز دست یافتم.

ندیری: در مورد اخبار حقوق بشری بدلیل محدودیت رسانه‌ای، خبرگزاریهای داخلی این اخبار را پوشش نمی‌دهند و خبرگزاریهای خارجی هم که در ایران فعالیت دارند محدودیتهای زیادی دارند؛ با این وجود آیا فکر می کنید که شبکه های اجتماعی و ارتباطات تلفنی منابع خبری قابل اتکائي برای روزنامه نگار باشد؟

میرابراهیمی: در مورد موضوعات حقوق بشری حضور در ایران هیچ مزیتی برای خبرنگار ایجاد نمی‌کند؛ زیرا از طریق حضور در میدان چیزی بدست نمی‌آید. از همان روشهای داخل ایران؛ اینجا هم امکان کسب اطلاعات وجود دارد. تنها در مورد اخبار حوادث برخی از خبرنگاران به دادگاه می‌روند و اطلاعاتی بیشتر از خبرگزاریها می‌توانند بدست آورند. در مورد مسائل حقوق بشری منابع اهمیت زیادی دارند و هرچه بیشتر به آنها دسترسی داشته باشیم؛ اطمینان بیشتری در مورد اصالت خبر بدست می‌آید.

ندیری: برای شما در داخل یا خارج از کشور نوشتن راحتتر بود؟

میرابراهیمی : من درخارج از ایران آزادی بیشتری دارم؛ و بدور از محدودیتهای موجود در ایران آنچه را که در نظر دارم به مخاطب منتقل می‌کنم

ندیری: آیا شما در خارج از کشور با خط قرمزهایی برای نوشتن مواجه شده‌اید؟

مافی: خیر، خوشبختانه من با چنین پدیده ای روبرو نشدم. در اینجا بخشی از رسانه ها کاملاً ساختاریافته هستند و قوانین و اصول مشخصی دارند؛ در نتیجه روزنامه نگاران شاغل در این رسانه‌ها امنیت شغلی دارند و می دانند که در چه چارچوبی باید کار کنند. اما رسانه های دیگری داریم که در این سالها ایجاد شدند؛ مانند وبسایتها یا روزنامه های آنلاین که تعداشان هم کم نیست. اگر تک تک آنها را بررسی کنیم خواهیم دید که در حوزه روزنامه نگاری خارج از کشور چه اتفاقاتی رخ داده‌است. روزنامه‌نگارانی که در این رسانه‌ها فعال هستند؛ در داخل ایران کارنامه مشخصی داشته‌اند و محصولاتشان هم در دسترس است. از وقتی که به خارج از کشور آمدند نیز عملکردشان قابل بررسی است. بسیاری از آنها اصرار بر گزارشهای سکسی و جذابی دارند که خیلی از رسانه‌های فارسی زبان را احاطه کرده‌است. این رسانه‌ها به دنبال ارائه ویترینی جذاب هستند. مثلاً دیگربان تنها لینکهای اخبار را جمع می‌کرد و در یک بسته منتشر می‌کرد و تنها زحمت کپی کردن آنها را به خود می‌داد. و حقوق نویسندگان و تولید کنندگان گزارشها رعایت نمی‌شد. در حالی که خود این رسانه طبیعتاً بابت این کار فاند دریافت کرده بود.

سعادتی: خبرنگاران درخارج از ایران نیز اگرچه با سانسور مواجه نیستند؛ اما همانطور که آقای مافی توضیح دادند با محدودیتهای دیگری روبرو هستند. رسانه های کوچک و آلترناتیوی در قالب سایتها و روزنامه های آنلاین پا به عرصه گذاشته‌اند؛ که برخی از آنها شناخته شده نیستند و گاهی سوژه‌های عجیب و تردید آمیزی را دنبال می‌کنند. کار روزنامه نگاری تنها کشف حقیقت و اطلاع رسانی به مردم نیست؛ بلکه باید به فرهنگ سازی هم بپردازد. براین اساس اگرچه ما در خارج ازکشور با سانسور مواجه نیستیم؛ اما باید برخی مصالح را در نظر بگیریم. روزنامه نگار نباید راسیسم را اشاعه دهد یا خشونت را ترویج کند. این سانسور نیست؛ بلکه توجه به نکات لازمه کار خبرنگاری است. روزنامه نگار باید واژه های مثبت را اشاعه دهد. آقای مافی اشاره به سوژه های سکسی کرد که من کاملاً با آن مخالف هستم. در ایران امکان پرداختن به چنین سوژه‌هایی وجود ندارد. اما اینجا این فرصت وجود دارد. اما همچنان می‌بینیم که اگر در مورد همجنسگرایان یا مسايل جنسی مربوط به زنان مطلبی منتشر شود؛ مخاطبین، حتی قشر جوانی که مخاطب شبکه‌های اجتماعی هستند؛ به چه شکلی در کامنتها برخورد می‌کنند. و این نشان می‌دهد که در این زمینه‌ها فرهنگ سازی نشده‌است. از این نظر بر خلاف آقای مافی من معتقدم اکنون که این فرصت وجود دارد و باید در این موارد کار کنیم.

ندیری: یک روزنامه نگار چقدر باید به مسائل سیاسی و مصلحت اندیشی‌ها در کارش توجه کند؟

میرابراهیمی: مصلحت اندیشی خاص ایران و نتیجه نگاه غیرحرفه‌ای به روزنامه نگاری است. تنها مصالح قابل پذیرش در حرفه روزنامه‌نگاری مسائلی است که طرح آنها به حقوق عمومی آسیب ‌می‌زند. در موارد دیگر هیچ خط قرمزی وجود ندارد. روزنامه نگار باید با حفظ خط قرمز اخلاقی جامعه وظیفه خبرنگاری خود را انجام دهد. البته از اخلاق هم تفسیرهای مختلفی دارد و گاهی در این زمینه خلط مبحث می شود. البته باید بین خبرنگاری و تحلیل‌گری تمایز قائل شد. روزنامه نگاری و خبرنگاری صرفاً به حوزه اطلاع رسانی محدود می‌شود و در این زمینه تنها خط قرمز مسائلی است که به جامعه آسیب وارد می‌کنند.

ندیری: گاهی بعضی از خبرها با توجیهاتی مانند مثلاً عدم تضعیف دولت کمتر مورد توجه قرار می‌گیرند؛‌ به نظر شما در این مورد وظیفه خبرنگار چیست؟

میر ابراهیمی: به نظر من خبرنگار نباید این سیاستهای مورد نظر مدیران را بپذیرد. ۱۵ یا ۲۰ سال اخیر این موضوعات در مطبوعات ایران خیلی پررنگ بوده و روزنامه‌ها نتوانسته‌اند از جریانات سیاسی مستقل باشند. بسیار از مواقع گردانندگان اصلی روزنامه‌ها مصالح مورد نظر خود را به روزنامه‌نگاران تحمیل کرده‌اند و قربانیان این مصالح هم روزنامه نگاران هستند. گاهی افراد اعتراض می کنند و حتی رسانه را به این دلیل ترک می‌کنند؛ ‌اما برخی هم به ناچار به این ماجرا تن می‌دهند. این واقعیت تلخی در مطبوعات ایران است و باعث احساس پوچی و انزوا در روزنامه نگاران می شود و تا زمانی که مطبوعات به لحاظ مالی مستقل نشوند؛ این مسئله وجود خواهد داشت. ندیری: آقای مافی آیا در خارج از کشور با مصلحت اندیشی مواجه شده‌اید؟ مافی: ابتدا در مورد اعتراض خانم سعادتی باید بگویم که من مخالفتی با نوشتن یا آگاهی بخشی در مورد مسائل جنسی ندارم؛ واژه ای که گفتم سکسی یا جذاب کردن موضوعات است مانند اینکه مثلاً من در آلمان بنشینم و از مردان تن فروش در ایران حرف بزنم و با دو نفر هم در این مورد مصاحبه کنم تا آمار مراجعه به مطلبم بالا برود.

در مجموعه‌ای که من کار می‌کنم چارچوبها و وظایف طرفین از اول مشخص بود. و قوانینی وجود داشت که مطالب نباید دارای بار نژادپرستانه و یا تحقیر جنسیتی و موارد اینگونه باشد. اما آفت کلانی که بویژه از سال ۸۸ ایجاد شد؛ این است که روزنامه نگاران و بخشی از متولیان رسانه‌های کوچک خارج از کشور تصور کردند که بخشی از اپوزسیون هستند و در نشستهای مختلفی مبنی بر همگرایی در بلژیک یا آمریکا شرکت کردند و عملاً تبدیل به فعالین سیاسی شدند. در نتیجه هم باید واقعیت را گزارش می‌کردند و هم دنبال سهم خواهی در حکومت فردای ایران بودند. و یا دنبال مشارکت در یک دولت در تبعید بودند. در این سوگیری خیلی از رسانه‌ها، پیش از هر چیز تکلیف خود را مشخص کرده‌اند و از واژه‌هایی استفاده می کند که بار معنایی دارد. پس این مشکل فقط در داخل کشور نیست بلکه در خارج از کشور هم به گونه دیگری وجود دارد. مثلاً وبسایت کلمه هیچگاه هیچ خبری در مورد بهاییان یا مجاهدین زندانی منتشر نمی‌کند یا حتی گاهی اخباری مانند حمله به بند ۳۵۰ را کاملاً به گونه دیگری منتشر می‌کند. وبسیاتهای کوچک و بزرگ اپوزیسیونی هم با لحن و با پیشداوری‌هایی صحبت می‌کنند که مصلحت تأمین کنندگان منابع مالی آنها اقتضاء می‌کند.

ندیری: خانم سعادتی با توجه به اینکه روزنامه‌نگاری و خبرنگاری حزبی هم وجود دارد؛ آیا به دلیل موضع سیاسی امکان خبر رسانی و اطلاع رسانی وجود ندارد؟

سعادتی: آقای مافی نکته خوبی را اشاره کردند. تکلیف خبر مشخص است و ما باید اطلاع رسانی کنیم و اگر حقیقت را نمی‌دانیم باید آن را کشف کنیم و به مردم اطلاع دهیم. این حق مردم است. اما همانطور که آقای میر ابراهیمی اشاره کرد؛ رسانه ها متاسفانه حزبی و سیاسی اداره می شوند. وقتی رسانه ای استقلال مالی و سیاسی ندارد؛ گرایش انتخاب خبرهای آن هم مشخص است. ضمن اینکه دسته بندی بویژه در خارج از کشور بسیار زیاد است. هر گروه و حزبی سایت و روزنامه آنلاین خود را دارد و در این میان مخاطب سرگردان می‌شود و نمی‌داند چه کسی راست می‌گوید.

ندیری: آیا تعدد تریبونهای و حضور همه جریانها در این زمینه امتیاز مثبتی نیست؟

سعادتی: این موضوع زمانی امتیاز مثبتی است که اطلاع رسانی شفاف صورت پذیرد؛ نه اینکه اطلاعات صحیح حزب مقابل و رقیب پوشانده و کژنمایی شود. آقای مافی اشاره کرد که مثلاً اطلاع رسانی راجع به زندانیانی مثل مجاهد و کوموله صورت نمی‌گیرد و گاهی موضوعات خلاف واقع هم گفته می‌شود. مخاطب نیازمند دانستن حقیقت است و باید بداند که دقیقاً چه اتفاقی رخ داده است. اگر رسانه‌های گرایشهای سیاسی مختلف با هم جنگ و دعوا داشته باشند و حقیقت را کتمان کنند؛ مخاطب چگونه باید حقیقت را کشف کند؟ چند صدایی خوب است اما باید دید که در این برهه زمانی باعث پیشرفت یا پسرفت ما شده‌است؟

میر ابراهیمی: همه جای دنیا احزاب و گروهها رسانه‌های خود را دارند که باید آن را بولتن یا ارگان آن حزب خاص نامید که مواضع آن گروه را مطرح می‌کنند؛ و به مخاطبین حزبی خوراک می دهند و فعالیت رسانه‌ای هم دارند. سایتی مثل کلمه، بولتن یک جریان مشخص است که تحلیلهای خاص آن جریان را منتشر می‌کند. وجود این بولتنها خوب است. اما باید رسانه های مستقل تقویت شوند. این رسانه‌ها می‌توانند از این بولتنها هم به عنوان مواد خام استفاده کنند. ما در حال حاضر رسانه مستقل روزنامه نگاری کم داریم و باید آنها را تقویت کرد. اما نباید کسی را به دلیل نوشتن در یک سایت حزبی خاص سرزنش کرد. وجود این سایتها و گروهها هم ضروری است.

در مورد طرح موضوعات جنسی در رسانه، اشکالی که وجود دارد این است که رسانه های کوچک یا بزرگ فارسی زبان برای دریافت منابع مالی نیاز به جذب مخاطب دارند؛ تا به کسانی که فاند در اختیارشان قرار می‌دهند این اعداد و رقمها را ارائه دهند و بتوانند به حیات خود ادامه دهند. در نتیجه خیلی از رسانه ها مجبورند به روزنامه نگاری زرد روی بیاورند. ریشه این موضوع هم نبود رسانه‌های مستقلی است که به لحاظ مالی بتوانند روی پای خود بایستند.

ندیری: چرا روزنامه‌نگاران فراوان ایرانی خارج از کشور، علیرغم عدم ممنوعیتهای دولتی رایج در ایران؛ برای بررسی و حل مشکلات صنفی و معیشتی خود کانون صنفی تشکیل نداده‌‌اند؟

مافی: ابتدا راجع به صحبتهای آقای میرابراهیمی باید بگویم که من با رسانه حزبی مشکلی ندارم؛ به شرطی که اعلام کنند رسانه حزبی هستند. الان جرس هویت خود را پیدا کرده‌ و شما در آن با محسن کدیور و برخی از نواندیشان دینی مواجه‌اید؛ یا زمانی که به سایت ملی مذهبی رجوع می‌کنید می دانید که با یک جریان سیاسی روبرو‌ئید. و همینطور وب سایت مجاهدین خلق مشخص است که متعلق به چه جریانی است. اما برخی رسانه‌ها مانند کلمه؛ روزآنلاین یا هرانا اعلام نمی‌کنند که رسانه یک جریان مشخص هستند؛ بلکه خود را رسانه مستقل و سخنگوی همه مردم ایران تعریف می کنند یا مثلاً ندای سبز آزادی را تیمی از جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اداره می‌کنند؛ ولی این را رسماً اعلام نمی‌کنند. اگر هویت رسانه‌ها مشخص باشد من خیلی هم با آقای میر ابراهیمی همسو هستم. وجود رسانه حزبی مفید است و حداقل یک آرشیوی از مواضع آن جریان را در دسترس مخاطبان قرار می‌دهد.

اما دلیل اینکه در این سوی مرزها همانند داخل ایران نهاد صنفی نداریم؛ سیاسی کردن نهاد روزنامه نگاری است. نه اینکه روزنامه نگاری سیاسی نیست؛ اما اینکه نهاد صنفی روزنامه نگاری، مانند بقیه نهادهای صنفی و نهادهای غیردولتی مانند صنفی معلمان مصادره شود؛ متاسفانه اثر بسیار بدی را بجا می گذارد. ما با خروج طیف زیادی از روزنامه نگاران از کشور روبروییم که گرایش حزبی دارند و برخی حتی عضو احزاب هستند. درست است که روزنامه‌نگاری با عضویت در احزاب مغایرتی ندارد؛ اما نباید این عضویت یا گرایش در حوزه صنفی دخالت پیدا کند. اما چنین نیست و آدمهایی که در ایران با هم رابطه داشتند و این ارتباط را در خارج از کشور هم حفظ کرده‌اند و اگر بخواهم راحت تر بگویم ؛ در خارج از کشور هم باندهای پراکنده‌ای در کشورهای اروپایی یا آمریکا تشکیل داده‌اند.

ندیری: فکر می کنید به دلیل وجود روزنامه نگاران حزبی، تاکنون این نهاد صنفی تشکیل نشده‌است ؟

مافی: بله همه این عوامل تأثیر دارد؛ در خارج از کشور برای تشکیل چنین نهادهایی مشکلات حقوقی وجود ندارد. مشکل چیز دیگری است؛ نهاد صنفی مدافع حقوق روزنامه نگاران باید از آنها در مقابل کارفرمایان حمایت کند؛ تا کارفرمایان هر وقت که تمایل داشتند؛ اخراجشان نکنند؛ دستمزد کافی به آنها بدهند و نه اینکه با ۲۰ دلار بابت هر مطلب روزنامه‌نگار را استخدام کنند. یا اینکه هر وقت تمایل داشت نتواند از انتشار مطلب آنها خودداری کنند. اما مشکل اینجا است که بخش زیادی از کسانی که می‌نویسند را خود صاحبان رسانه تشکیل می‌دهند؛ آنها هم کارفرما و هم روزنامه نگارند و چون توزیع منابع مالی را بر عهده دارند؛ طبیعتا تصمیم گیرنده هم خودشان هستند و از این نظر من معتقدم جامعه رانتی ایران با ما به خارج از کشو آمده است. به این دلیل روزنامه‌نگاران ایرانی می‌توانند عضوجامعه روزنامه نگاری کشورهای اروپائی یا آمریکائي شوند؛ اما اینکه یک نهاد صنفی برای روزنامه نگاران ایرانی خارج کشور شکل بگیرد به نظر من ایده غیر ممکنی است و اگر حتی چنین نهادی تشکیل شود؛ تبدیل به محل نزاع می‌شود و نه تنها خیری نمی رساند؛ بلکه شر هم بدنبال دارد. آقای میر ابراهیمی هم یک تجربه ناکام در زمینه تآسیس انجمن بین الملل روزنامه‌نگاران ایران داشته‌اند.

سعادتی: من با حرف آقای میرابراهیمی مخالفم؛ ایشان به روزنامه نگاری ایران خیلی نگاه ایده‌آلیستی دارد. روزنامه نگاری ایران واقعاً حرفه ای نیست؛ چون همیشه زیر سایه احزاب و گرایشهای سیاسی و عدم استقلال مال خفه شده‌است. همانطور که آقای مافی هم گفتند؛ همان گرایش سیاسی، رانتها و باندهای داخل کشور به خارج از ایران آمده، کلونی خود را تشکیل داده و از همدیگر حمایت می کنند و منابع مالی موجود را هم بین خود تقسیم می کنند. رسانه های آنلاین زیادی در سالهای اخیر بوجود آمده‌است که منابع مالیشان اغلب از سازمانهای خارجی تامین می شود؛ خیلی‌ها دوستان و آشنایانی در این سازمانها پیدا می‌کنند و پروپزال می‌نویسند و سالی چندهزار دلار یا یورو می‌گیرند و با آن یک سایت راه‌اندازی می‌کنند. و کسانی را که از نظر گرایش سیاسی به آنها نزدیک باشند را در سایت خود حمایت می‌کنند. در نتیجه مناسبات قبلی داخل کشور دوباره احیاء می‌شود و به جای آقای فلانی که در ایران منابع مالی را تأمین می کرد؛ اینجا یک سازمان بین‌المللی هزینه رسانه‌های ایرانی را تامین می‌کند و انتظار دارد که خبرنگار دیدگاههای سیاسی مورد نظرش را اشاعه دهد. در نتیجه دوباره رسانه مستقلی ایجاد نمی‌شود.

در مورد دلیل عدم تشکیل انجمن صنفی روزنامه نگاران در خارج ایران، باز هم با حرفهای آقای مافی کاملاً موافقم. یکی از مهمترین این دلایل همین کارفرماها هستند؛ خانم نوشابه امیری کارفرمای روزآنلاین و نیک آهنگ کوثر کارفرمای خودنویس هستند و بقیه رسانه‌ها هم کارفرمای خاص خود را دارند. اما این کارفرماها نمی‌توانند از تشکیل چنین نهادی حمایت کنند.همچنین بین روزنامه نگاران ما هم تشتت آراء زیادی وجود دارد و دعواها و اختلافات سبب شده که نتوانند با هم بمانند و کار کنند. همچنین من از یک منبع خارجی شنیدم که دوستان برای تشکیل انجمن صنفی روزنامه نگاران ایرانی مبلغ بسیار بالایی پیشنهاد داده بودند که مورد قبول قرار نگرفته‌است. و بعد هم اختلافات دوستان سبب جداییشان از یکدیگر شده‌است.

ندیری: به نظر شما تشکیل انجمن صنفی روزنامه نگاران در خارج از کشور می تواند به بهبود وضعیت روزنامه نگاران خارج از کشور کمک کند و امنیت شغلی برای آنها بوجود آورد ؟

سعادتی: انجمن صنفی روزنامه نگاران در داخل ایران سالهای آخرش خیلی تلاش کرد که از روزنامه‌نگاران حمایت کند اما چندان موفق نبود و نتوانست خیلی وارد چنین پرونده‌هایی بشود و مثلاً مدیر عامل روزنامه شرق را بازخواست کند که چرا حق التحریر روزنامه نگاران را نمی‌دهد. به نظر من در خارج از کشور هم سامان دادن تشکیلاتی که بتواند از حقوق صنفی روزنامه نگاران حمایت کند در حال حاضر ممکن نیست.

میرابراهیمی: فعالیت انجمن در حال حاضر متوقف شده‌است و از زمانی که من عضو هیأت موسس انجمن صنفی بودم؛ موضوعی که خانم سعادتی در مورد رد درخواست مالی گفتند را نشنیدم. بحثهای مالی در هیچیک از جلسات مطرح نبود؛ بلکه بیشتر مشکلات سیاسی و موانع حقوقی باعث توقف انجمن شد. مشکلی که در این زمینه وجود دارد این است که چنین انجمنی باید بین المللی باشد و بتواند گستره بسیار زیادی از روزنامه‌نگاران ایرانی در کشورهای مختلف را در بر بگیرد. این روزنامه نگاران در کشورهای مختلف با کارفرمایان متعدد و قوانین مختلفی کار می‌کنند. و این موضوع کار را دشوار می‌کند. یکی از مباحث مطرح در جلسات هم همین بود که ساز و کاری برای مشاوره حقوقی به روزنامه نگاران ایجاد شود. ولی متاسفانه یک نگاه اشتباه، هم در ایران و هم در اینجا به تشکیل انجمن صنفی آسیب زد. نگاه بسیاری از ما روزنامه نگارها به انجمن صنفی؛ تنها یک انجمن رفاهی است. ما دنبال رفاه هستیم. در ایران عضو انجمن صنفی می‌شدیم که زمین، خانه، وام و تلفن همراه بگیریم. البته مسائل دیگری هم مطرح بود؛ فضای روزنامه‌نگاری ایران سیاسی شده‌بود و نگاه حکومت به روزنامه نگاری نیز سیاسی بود. و به دلیل برخوردهای امنیتی و قضائي با روزنامه نگاران، انجمن صنفی از آنها حمایت می‌کرد و در نتیجه محل انجمن صنفی تبدیل به مکانی برای اعتراض به بازداشت روزنامه نگاران شده بود و یا اینکه انجمن برای آنها وکیل مدافع می‌گرفت. و بدلیل فضای خاص روزنامه نگاری در ایران برخی از کارکردهای سیاسی و امنیتی هم به انجمن صنفی روزنامه نگاران تحمیل شد.

این نگاه در حوزه بین المللی مشکلاتش چندین برابر می شود، زیرا باید کشورهای مختلف با مشکلات حقوقی و مالی تفاوت را پوشش دهد و خود این نگاه رفاهی به انجمن صنفی هم یکی از این مشکلات است و به این دلایل من هم فکر می کنم ما با تشکیل چنین انجمنی فاصله داریم تا جایی که حتی ما در تجربه قبلی برای تأمین هزینه‌های راه اندازی یک وب سایت برای انجمن هم مشکل داشتیم.

ندیری: در پایان برنامه من از همه دوستان خواهش می کنم که نکات پایانی خود را بفرمایند.

مافی: به نظر من سؤال اصلی این است که اکنون روزنامه نگار ایرانی در خارج از کشور قرار است چه کار بکند؟ روزنامه نگار می‌تواند به زبان کشور میزبان و در مطبوعات آنجا بنویسد و جذب جامعه میزبان شود و یا اینکه همچنان دغدغه ایران را حفظ کرده و مخاطب فارسی داشته باشد و با جامعه فارسی در ارتباط باشد. چنین روزنامه نگاری که در ترکیه در شرایط پناهندگی قرار می‌گیرد و برای سایتها مطلب می‌نویسد و برای هر مطلبی ۲۰ دلار دریافت می‌کند. اما چرا این روزنامه‌نگار در همه اتفاقات هدف حمله قرار می‌گیرد؛ در ماجرای غزه یا کوبانی یا اتفاقات داخل ایران همه از روزنامه نگاران خارج از کشور انتقاد می‌کنند. آیا برداشت جامعه از روزنامه نگاران اشتباه است؟ یا اینکه عملکرد روزنامه‌نگاران سبب این انتقادات می‌شود. به نظر من روزنامه‌نگاری ما بعد از اتفاقات سال ۸۸ علیرغم اینکه در برخی موارد کارنامه بسیار درخشانی دارد و صداهایی را پوشش داده‌است که اگر روزنامه نگاران خارج از کشور نبودند؛ برای همیشه خفه می‌شدند؛ در عین حال در برخی از موارد هم عملکردش قابل نقد است. هنوز پرونده‌های زیادی باز نشده و بدان پرداخته نشده است. از این نظر روزنامه‌نگاری خارج از کشور قابل نقد است. به نظر من روزنامه نگاری فارسی یک نهاد بیمار است و از همه سو نیز مورد هجوم است. امیدوارم در برنامه دیگری به این موضوعات پرداخته شود.

سعادتی: در این برنامه در مورد فرصتهای روزنامه نگاران خارج از ایران صحبت نکردیم؛ من فکر می کنم خارج از کشور فرصتهای زیادی برای حرفه ای و حرفه ای تر شدن روزنامه نگاران وجود دارد. مثلاً ما با روزنامه نگاری بحران یا روزنامه نگاری حقوق بشری آشنایی نداریم. الان فرصت خوبی است که روزنامه نگاران این موارد و طیفهای مختلف روزنامه نگاری را بیاموزند و به کشور خدمت کنند. همچنین تجربه شهروند خبرنگاری پس از حوادث سال ۸۸ به مطبوعات و رسانه‌های خارج و داخل ایران آسیب زد. تعداد زیادی از این شهروند خبرنگاران جذب رسانه های خارج از ایران شدند؛ در حالیکه تحصیلات روزنامه نگاری ندارند و حتی در یک ورک شاپ خبرنگاری شرکت نکرده‌اند. یک شهروند خبرنگار نمی تواند منبع دست اول یا روزنامه نگار باشد. به این موضوعات هم پرداخته نشد.

میر ابراهیمی: این مشکلات به نظرم جزئی از مشکلات فرهنگی ماست و خاص روزنامه نگاری نیست. مشکلاتی که گاهی ما با یکدیگر داریم و تبدیل به زخمهایی می‌شود که همواره با خود حملش می کنیم. در تاریخ ایران هم این مسائل را می بینیم؛ گاهی اوقات این مشکلات باعث ناکامیهای بزرگی در تاریخ کشور ما شده‌است. مسائل صنفی روزنامه نگاری هم همینطور است این موضوعات یک شبه و دوشبه حل نمی‌شوند. باید این شجاعت را داشت که خود را نقد کرد و نگذاشت انچه که باعث ناکامی نسلهای قبلی شده به نسلهای بعدی هم منتقل شود. و ریشه های فرهنگی این مشکلات را دریابیم و با حل آنها به سوی نرمهای جهانی قدم برداریم.

مافی: روزنامه نگاری ما در خارج از کشور با خودش رودربایستی دارد و حالت مرید و مرادی پیدا کرده است. روزنامه‌نگاری ما باید خودش را نقد کند و ریشه انتقادها به خودش را بررسی کند.

سعادتی: آقای میر ابراهیمی به نکته خیلی خوبی اشاره کردند وظیفه ما روزنامه نگاران فرهنگ سازی در جامعه است. اما اول باید خود را نقد و اصلاح کنیم؛ هرچند که ممکن است روند خیلی طولانی باشد.