English
از بالاترین
رادیوها
شرکت کنندگان
مجموعه‌ها

نظرات

اگر می‌خواهید با نام مستعار نظر بدهید، پس از نوشتن نظر، نام مستعار خود را در بخش name وارد کنید، سپس گزینه I'd rather post as guest را انتخاب کنید. در این حالت هر آدرس ایمیل دلخواه (مانند a@b.com) را می‌توانید وارد کنید.

متن برنامه

برنامه امروز حقوق بشر به انتخابات ریاست جمهوری در ایران اختصاص دارد. فضای انتخاباتی٬ مجامع سیاسی و حقوق بشری درون و بیرون ایران را از خود متاثر کرده است و در این مورد اختلاف نظر وجود دارد برخی درخارج و دا خل کشور معتقدند که این انتخابات نیست بلکه انتصابات است و نباید در آن شرکت کرد و در مقابل عده‌ای معتقدند که مردم باید از این فرصتهای محدود استفاده کنند و با وجود کاستی‌های انتخابات موجود در آن شرکت کنند و از بین همین نامزدهای درون حاکمیت بهترین فرد را انتخاب کنند.

ما در این برنامه انتخابات پیش رو را از نظر قانونی بررسی می‌کنیم و با تعهدات بین المللی دولت ایران و * ماده ۲۰ و ۲۱ اعلامیه جهانی حقوق بشر* تطبیق می دهیم.

براساس ماده ۲۰ اعلامیه جهانی حقوق بشر هر انسانی محق به آزادی گردهمائی وتشکیل انجمنهای مسالمت آمیز است. در این مورد ما مشکلات زیادی در ایران داریم. با وجود این که یکی از مواد قانون اساسی ایران هم ما این حق را به رسمیت می‌شناسد ولی برای اجرای آن همواره با تنشهایی روبرو بوده‌ایم مانند جنبش دانشجویی در سال ۱۳۷۸ که توسط نیروهای امنیتی سرکوب شد یا در سال ۱۳۸۸ به شکل وسیعتری اجتماعات مسالمت آمیز مردم سرکوب شد و بسیاری از هموطنانمان کشته٬ مجروح یا زندانی شدند و بسیاری از آنها همچنان در زندان هستند و یا با محدودیتهای وحشتناکی زندگی می کنند و بسیاری هم خاک ایران را ترک کردند.

بند ۲ ماده ۲۰ اعلامیه جهانی حقوق بشر تاکید می کند هیچ کس نباید مجبور به شرکت در هیچ انجمنی شود.

در اینصورت اگر حکومتی خواست طرفداران خود را به رخ بکشد و کارمندان دولت را با تهدید قطع حقوق و مزایای شغلی مجبور به شرکت در تظاهرات حمایت‌آمیز از خود کند بر خلاف این ماده رفتار کرده‌است.

*ماده *۲۱ می‌گوید که هر شخصی حق دارد در مدیریت دولت کشور خود مستقیماً یا به واسطه انتخابات آزادانه نمایندگان شرکت جوید و هر کسی حق دسترسی برابر به خدمات عمومی در کشور خویش را دارد. اراده مردمی باید اساس حاکمیت دولت باشد و چنین اراده ای می بایست در انتخابات ادواری که مطابق حق رای عمومی باشد اعمال گردد. رای گیری از افراد باید به صورت مخفی یا به طریقی مشابه برگزار شود که آزادی رأی را تامین کند.

در بسیاری از کشورها که سابقه استبدادی کهنی دارند اغلب انتخاباتها به بحران کشیده می‌شود و کشورهایی که از دوران استبدادی رها شده و به یک دموکراسی نسبی رسیده‌اند. کمتربا اینگونه مشکلات روبرو هستند.

در ایران موضوع سلامت و آزادی انتخابات همیشه مطرح بوده‌است به طوری که اخیراً اقای خامنه ای از اینهمه هیاهو بر سر این موضوع برآشفت و گفت مگر این ۳۴ سال انتخابات آزاد نبوده‌است؟ متاسفانه در پاسخ ایشان باید عرض کنم که خیر و فقط کارشناسان و صاحبنظران نگران این موضوع نیستند حتی آقای حسن روحانی نامزد احتمالی انتخابات ریاست جمهوری اخیراً در دانشگاه تهران کاملا نگران صحت انتخابات بودند و پیشنهاد کردند که برای اطمینان از صحت روند شمارش آراء دوربینی در محل شمارش آرا کار گذاشته شود و مردم در جریان شمارش آرا قرار بگیرند. علاوه بر این شورای نگهبان در انتخابات ایران نهاد تعیین کننده‌ای است و حق دارد که صلاحیت نامزدها را تایید یا رد کند؛ بدون اینکه به کسی پاسخگو باشد.این نهاد می‌تواند حتی در جریان برگزاری انتخابات یک نامزد انتخاباتی را از ادامه رقابت باز دارد و نتایج انتخابات را هم این نهاد تایید یا رد می‌کند. بنابراین می‌بینیم که این نهاد دارای اختیار زیادی است. مقام رهبری ۶ فقیه این نهاد را شخصاً منصوب می‌کند و در این زمینه بسیار تأثیرگذار است در این سی و چهار سال مقام رهبری هیچ زنی را در شورای نگهبان معرفی نکرده است و حتی در بین حقوقدانان شورا هم که توسط مجلس و با پیشنهاد رئیس قوه قضائیه انتخاب می‌شوند هیچ زنی نبوده‌است. در حالیکه هیچ منع قانونی در این زمینه وجود ندارد. به این دلیل زنان ایران که نصف جمعیت را تشکیل می‌دهند به طور طبیعی متوجه این تبعیض فاحش در مورد خود می‌شوند.

نکته قابل توجه دیگر در این انتخابات شیوه جدیدی است که افراد برای توجیه کاندیداتوری خود استفاده می‌کنند؛ نامزدهای احتمالی انتخابات برای اینکار از افراد امضاء جمع می‌کنند. آخرین نمونه آن غلامحسین الهام است که می گوید ۲۴۰۰ نفر از او خواسته‌اند نامزد انتخابات شود. این شیوه بدی است و انتخابات را کاملا از شکل عقلانی خود دور می‌کند. نامزدهای انتخاباتی باید از طریق احزاب معرفی شوند و مردم باید بتوانند در احزاب عضو باشند و از این طریق نامزد مورد حمایت خود را معرفی کنند.

قوانین ایران موانع خیلی زیادی را در برابر انتخابات آزاد ایجاد کرده‌است. اصل ۱۱۵ قانون اساسی می‌گوید رئیس جمهور از میان شخصیت‌های مذهبی و سیاسی انتخاب می‌شود و بعد شرایط دیگری مانند ایرانی الاصل بودن٬ تابعیت ایرانی و از این قبیل موارد را ذکر کرده‌است اما به مرد بودن رئیس جمهور تاکیدی ندارد. اما شوارای نگهبان که تنها مفسر قانون اساسیست تاکنون صلاحیت هیچ زنی را تأیید نکرده‌است و درعین حال در مورد تفسیر کلمه رجال سیاسی و مذهبی نیز سکوت کرده‌است در انتخابات قبلی ریاست جمهوری حتی خیلی از خانومهای مجتهده شرکت کردند و رد صلاحیت شدند اما شورای نگهبان در باره علل رد صلاحیت هیچ وقت به صورت علنی توضیح نمی‌دهد. تبعیض آشکار دیگر در مورد شهروندان غیر مسلمان در قانون انتخابات است. در یک نظام دینی مبتنی بر مبانی اسلامی حتی با تفاسیر روشنفکری نزدیک به مبانی جهانی حقوق بشر نیز هرگز یک غیر مسلمان نمی‌تواند بر مسلمانان حاکم شود در کتاب نقدی بر قرائت رسمی از دین آقای مجتهد شبستری نکات بسیار مثبت و خوشحال کننده‌ای در انطباق اسلام با مبانی حقوق بشری وجود دارد ولی ناگهان در این نقطه متوقف می‌شود و این بخش از مبانی جهانی حقوق بشر را نمی‌پذیرد.

دین اسلام و اصولی از قانون اساسی مانند اصل چهار تاکید می‌کند که قوانین و مقررات نباید در تعارض با احکام شریعت یا دین اسلام باشد و شورای نگهبان بعضی از قوانین دموکراتیک مصوب مجلس را وتو می‌کند. پس تا زمانی که شورای نگهبان در قانون گذاری دخالت می‌کند و نظریه فقهی خود را تغییر ندهد نمی توان امیدوار بود که زنان و غیر مسلمانان نامزد ریاست جمهوری شوند.علاوه بر این قانون انتخابات می گوید شخص باید التزام عملی به قانون اساسی و ولایت فقیه داشته باشد و شورای نگهبان باید این التزام را تشخیص دهد تا سال ۱۳۷۰ نظارت شورای نگبان استطلاعی بود و اینقدر بی درو پیکر نبود و شامل کسانی که دارای پرونده های کلاه برداری و جنایی و سایر جرایم بودند می‌شد که کمابیش درهر کشوری وجود دارد اما از سال ۱۳۷۰ تاکنون شورای نگهبان نظارت خود را به نظارت استصوابی تفسیر کرد و اگر نگوییم هرکس را که دلش می خواهد رد صلاحیت می‌کند اما هر کسی که با سیاست های مقام رهبری کمترین تعارضی دارد را از انتخابات حذف می‌کند. بنابراین ما گرفتار یک مشکل بسیار بزرگی هستیم و انتخابات مجلس شورای اسلامی و ریاست جمهوری به استاندارد های جهانی انتخابات آزاد وسالم نزدیک نیستند. شاید برای شما جالب باشد که بدانید دولت ایران تضمین سلامت انتخابات و رفع تبعیض شهروندان و قوانین کشور را اساساً جزء تعهدات خودش قرار نمی‌دهد و به اصول دو میثاق بسیار مهم سیاسی و مدنی و میثاق حقوق اقتصادی وفرهنگی و اجتماعی سازمان ملل توجه نمی‌کند و به امضاء خودش زیر این اسناد اهمیت نمی‌دهد. اگرچه در ایران یک مرجع بی طرف قضایی برای دادخواهی وجود ندارد که ایرانیان بتوانند به آنجا شکایت کنند که این انتخابات٬ آزاد و منصفانه نیست و چرا دست کم به امضاء خود پای معاهدات بین المللی احترام نمی گذارید. اما می‌توانند در این مورد حق خواهی کنند و انتقادات خود و ایرادات این انتخابات را بیان کنند و برای حل آن به شکل مسالمت آمیز تلاش کنند.

۲۶ مارس ۱۹۹۴ اتحادیه بین المجالس معیارهای انتخابات آزاد منصفانه را انتشارداد. در این اعلامیه همه جنبه‌ها و ضرورتهای انتخابات آزاد و منصفانه دقیقاً آمده‌است و شاید برای شما جالب باشد که در سالهای ۱۹۹۲-۹۴ که دولت جمهوری اسلامی در ایران حکومت داشته‌ این اعلامیه را امضا کرده و این استاندارها را پذیرفته‌است. در این اعلامیه٬ شورای اتحادیه بین المجالس بر اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاق بین المللی حقوق مدنی وسیاسی تاکید می‌کند و اقتدار حکومت را ناشی از انتخابات ادواری و واقعی می‌داند که به اراده مردم متکی باشد و اصول بنیادین انتخابات آزاد و منصفانه که در اسناد جهانی و منطقه ای پذیرفته شده‌اند را می‌پذیرد از جمله این حقوق٬ حق مشارکت مستقیم یا غیر مستقیم همه افراد به وسیله انتخاب آزادانه نمایندگان٬ حق رای در انتخابات از طریق رای مخفی و برخورداری از موقعیت مساوی نامزد شدن وبیان دیدگاههای سیاسی خود به صورت انفرادی یا گروهی است.

در حالیکه در ایران این تساوی حقوق وجود ندارد. زنان٬ غیرمسلمانان و مخالفین و منتقدین حکومت امکان نامزدی در انتخابات را ندارند.

این اعلامیه می گوید هر کس حق دارد در اداره کشورش مشارکت داشته باشد و از موقعیت مساوی برای نامزدی در انتخابات برخوردار باشد و موازین مشارکت در حکومت طبق قوانین اساسی و عالی ملی تعیین خواهد شد. مردان جمهوری اسلامی با این بخش مشکلی ندارند و می گویند نظارت شورای نگهبان طبق قانون اساسی است هرچند که نظارت استصوابی در قانون اساسی وجود ندارد اما حتی در اینصورت هم این اعلامیه در ادامه تاکید می‌کند که این قوانین نباید با تعهدات بین المللی دولت مغایر باشد. اما حکومت از همه تعهداتی که در این اعلامیه آمده است عدول کرده‌است. این اعلامیه پذیرفته که افراد دیدگاههای سیاسی خود را بدون بیم و نگرانی ابراز کنند اما این فرصت حتی برای نامزدهای درون حکومت هم وجود ندارد.مثلاً دیدگاههای آقای حسن روحانی در مورد سیاست هسته‌ای سبب شده‌است که نمایندگان ولایت فقیه بر او خرده گرفته‌اند که خواهش می کنیم گزافه گویی نکنید زیرا این موضوع در اختیار ولی فقیه است. این خط قرمز و خط قرمزهای دیگر باعث می‌شود بیان دیدگاههای سیاسی بدون بیم و نگرانی امکان پذیر نباشد و کم ترین نگرانی افراد از بیان نظرات خود این است که شورای نگهبان صلاحیت فرد را تأیید نکند.

اگر به پس از انقلاب برگردیم در رفراندوم جمهوری اسلامی “نه “ با خط قرمز و “بله” با خط سبز نوشته شده بود و کسی در مورد محتوای جمهوری اسلامی چیزی نمی‌دانست و اطلاع رسانی آزاد و درستی انجام نشده بود و مردم در مقطعی با هیجان بسیار زیاد به آن رای دادند در حالیکه آن را نمی شناختند و اگر می شناختند ممکن است به آن رای نمی دادند و یا لااقل با این حجم گسترده به آن رای نمی‌دادند. پس اطلاع رسانی بسیار مهم است مثلاً اگر ما بدون درنظر گرفتن محدودیتهای این انتخابات بخواهیم در آن شرکت کنیم و به یکی از این آقایان رای دهیم اما متاسفانه در این سیستم آزادی بیان که پیش زمینه انتخابات آزاد است وجود ندارد و کاندیداها به دلیل ترس از اینکه شورای نگهبان آنها را رد صلاحیت نکند مواضع واقعی خود را بیان نمی‌کنند و ما مواضع واقعی آنها را نمی‌دانیم و به این دلیل به راحتی نمی‌توانیم انتخاب درستی داشته باشیم و مکانیزم انتخابات به گونه‌ای طراحی‌شده‌است که مردم نقش چندانی ندارند.

دولت ایران همه حقوق و تکالیفی که اتحادیه بین المجالس در نظر گرفته است را مورد غفلت قرار می‌دهد و تعهداتش بر اساس این اعلامیه را پایمال کرده به فراموشی سپرده‌است؛ هیچ حزب سیاسی باقی نگذاشته است و مرجع صالح بی طرفی نیز برای دادخواهی وجود ندارد زیرا عزل و نصب قضات و تغییر در مکان قضاوت آنها در اختیار ریاست قوه قضاییه است و خود او منصوب رهبر است. در حالیکه در اعلامیه بین المجالس آمده‌است که کشورها باید تضمین کنند که موارد نقض حقوق بشر و شکایات مربوط به روند انتخاباتی فوراً و در چهارچوب محدوده زمانی همان جریان به طور مؤثر توسط مقام مستقل و بی طرفی مانند کمسیون انتخابات یا دادگاهها رسیدگی می شود اما در سال ۱۳۸۸ نه تنها به اعتراض جمع بزرگی از مردم به نتایج انتخابات رسیدگی نشد بلکه این اعتراضات به شدت سرکوب شد و تعداد زیادی کشته٬ مجروح و یا زندانی شدند تنها به دلیل اینکه به نتایج انتخابات اعتراض کردند در حالیکه شورای نگهبان و قبل از آن مقام رهبری آن را تایید کرده بودند بنایراین اساساً در ایران جایی برای دادخواهی در مورد نتایج انتخابات وجود ندارددر نتیجه این انتخابات را نمی‌توان منصفانه دانست. این مجموعه اجازه نمی‌دهد کسی خارج از چارچوب خودش وارد فضای انتخاباتی کشور شود حتی اصلاح طلبان درون حکومت و جنبش سبز هم نمی‌توانند وارد رقابت انتخاباتی شوند.

سؤال: آیا اعلامیه بین المجالس در مورد انتخابات لازم الاجراست و اگر دولت ایران این اعلامیه را رعایت نکند به کجا می‌توان شکایت کرد؟ در حالیکه قوه قضاییه منصوب خود خامنه‌ای است و نمی‌تواند برخلاف نظر او رأی دهد.

کار: اسناد بین المللی هیچکدام ضمانت اجرایی ندارند و مجازاتی برای دولتهایی که از آنها تخطی می‌کنند وجود ندارد اما معمولا دولتها برای امضاء خود ارزش قائلند زیرا حیثیت جهانی آنها خدشه دار می‌شود درحالیکه دولت ایران به طور کلی از این موضوع صرف نظر کرده‌است و حیثیت بین‌المللی برایش اهمیت ندارد.

سؤال: آیا با وجود قانون اساسی کنونی امکان برگزاری انتخابات آزاد وجود دارد ؟ باتوجه به اینکه طبق حکم اسلام غیر مسلمان زمانی که مسلمانی وجود دارد نمی تواند وکیل مسلمان شود. آِیا رهبر حکم ریاست جمهوری فرد غیر مسلمان را تنفیذ می کند ؟ آیا اسلام با حقوق بشر سازگار است؟

خانم کار: به عقیده من خیر ما اصلاً نمی‌توانیم در چهار چوب این قانون اساسی به استاندارهای بین الملل برسیم. چون همانطور که مثلا اصل ۱۱۵ را شرح دادم و بعد اشاره کردم که اقلیتهای مذهبی فقط سه نماینده در مجلس دارند و یا اینکه نظارت بر انتخابات را شورای نگهبان در اختیار دارد و مرجعی هم برای دادخواهی تعیین نشده‌است و همانطور که گفتیم حتی روشنفکران دینی مانند آقای شبستری حکومت غیرمسلمان بر مسلمان را نمی‌پذیرند در نتیجه با این قانون اساسی و در چارچوب حکومت دینی انتخابات آزاد امکان پذیر نیست.

سوال: چگونه می‌توان به انتخابات آزاد دست یافت ؟

خانم کار: در شرایط کنونی که همه گرفتار خود سانسوری هستند٬ اختناق بیداد می‌کند و مطبوعات آزاد وجود ندارد چه طور می‌توان امید داشت که انتخابات آزاد برگزار شود در حال حاضر حتی افرادی که درون نظام هستند با تهمتهایی مثل فتنه گر از صحنه انتخابات کنار گذاشته می شوند و تنها کسانی می‌توانند وارد صحنه انتخابات شوند که نیروهای اصلی جریانها نیستند بلکه افرادی هستند که خیلی سرو صدایی نداشته اند و مخالفت جدیی با سیاستهای جاری ابراز نکرده‌اند بنابراین با قانون اساسی کنونی به نظر من امکان انتخابات آزاد وجود ندارد. اما من از نسلی هستم که انقلاب را دیده‌ایم و تلاش می‌کنیم دولت ایران متقاعد شود فضا را باز کند و صدای مردم را بشنود و با اعمال خشونت مانع برگزاری محافل معترضین نشود زیرا در این صورت خشونت متقابل به وجود می‌آید. ما در ایران رهبری مثلا مثل نلسون ماندلا نداریم که معترضین را رهبری کند اما خرده رهبر بسیار داریم هم درون ایران و هم کسانی که مجبور به ترک ایران شده‌اند اگر فضایی بازشود همین خرده رهبران در حوزه فعالیت خود رشد کنند و به تدریج تشکلهایی ایجاد کنند این تشکلهای مدنی می‌تواند زمینه ساز انتقال مسالمت آمیز قدرت و مقدمه انتخابات آزاد شود. مقدمه انتخابات آزاد این است که افراد بدون بیم وهراس و نگرانی حرف خود را بزنند مادامی که به این نقطه نرسیده‌ایم چه طوری می توانیم پیش بینی کنیم که حکومت به انتخابات آزاد تن دهد و مردم را به کمک خودش بطلبد و به خاطر بیاورد که خودشان از طریق فضای حقوق بشری توانستند به قدرت برسند. هرچند که به سرعت فضا را بستند و اجازه ندادند مردم آگاهانه در مورد حکومتی که به رفراندوم گذاشتند تصمیم بگیرند و مردم هم متاسفانه نپرسیدند که حکومت جمهوری اسلامی چیست و تنها به دلیل اینکه از اسلام تصوری کاملا پر از رفعت و محبت داشتند به جمهوری اسلامی رأی دادند که متاسفانه می بینید به چه شرایطی منتهی شده‌است. قانون اساسی کنونی ابداً به استاندارهای جهانی انتخابابت آزاد و منصفانه نزدیک نیست ولی شاید از طریق انتخابات بتوانیم قدری از سخت گیری حکومت کم کنیم تا زمینه انتقال مسالمت آمیز فراهم شود البته خیلی ها با این مخالف هستند و معتقدند فقط با انقلاب و تغییر حکومت تحولی در زندگی سیاسی مردم ایجادخواهد شد ولی ما در حال حاضر با نمونه های خیلی بدی در جهان رو به رو هستیم. این هرج ومرجها باعث شده مردم عادی وغیر نظامییان کشته شوند به همین دلیل ما باید تلاش می کنیم که این انتقال به صورت مسالمت آمیز واز طریق انتخابات انجام شود البته در چهار چوب قانون اساسی موجود چنین چیزی امکان پذیر نیست. این قانون اساسی آخرین مرحله آزمایش خود را در دوران اصلاحات انجام داد وخود اصلاح طلبان هم اقرار کردند که با این قانون اساسی کاری نمی‌شود انجام داد و آقای خاتمی بسیار دیرهنگام تلاش کرد با ارائه دو لایحه اختیارات خود را افزایش دهد که موفق نشد.

سوال: لطفاً در مورد خرده رهبران که اشاره کردید و روش انتقال مسالمت آمیز بیشتر توضیح دهید.

کار: در آفریقای جنوبی نلسون ماندلا رهبری است که ۲۷ سال در زندان بسیار مخوفی زندانی بوده‌است که اکنون توریستها امکان بازدید از آن را دارند او در همه این سالها او از درون زندان با خارج در تماس بوده‌است و یک انقلاب مسالمت‌آمیز را رهبری کرده‌است و همه او را به عنوان رهبر بلامنازع پذیرفته‌اند. اما در ایران اینگونه نیست شما باخیلی ها برخورد می‌کنید که با رژیم مبارزه می‌کنند حتی برخی از اینها از درون خود سیستم برخاسته‌اند و مشخص نیست اکنون چگونه نسبتی با آن دارند. الان ما زندانی های خیلی شریفی در زندان داریم که با ارسال نامه از حکومت انتقاد می‌کنند اما مانند ماندلا نمی‌توانند مردم را به حرکت درآورند. اما خرده رهبرانی در درون جنبش دانشجویی٬ جنبش کارگری٬ جنبش زنان٬ روزنامه‌نکاران و دیگر اقشار جامعه داریم که برخی از کشور خارج شده‌اند و برخی هم در ایران زندانی هستند و یا در بیرون زندان فعالیت می‌کنند این افراد می توانند سمبلها و نمادهایی برای جامعه ایران باشند که من به آنها خرده رهبر می‌گویم. ما می توانیم از مجموعه این خرده رهبرها استفاده بکنیم . اگر آنها هم با یکدیگر همکاری کنند در آینده می‌توانند شرایط یک انتخابات آزاد را فراهم کنند.

سوال: آیا بدون فشار اجتماعی از پایین می توان انتخابات آزاد را به رژیم تحمیل کرد؟ و چگونه فشار اجتماعی از پایین شکل می گیرد و چرا در سال ۲۰۰۹ با اینکه فشار اجتماعی وجود داشت و ۳ میلیون نفر در تهران در اعتراض به نتایج انتخابات تظاهرات کردند اما حاکمیت به خواسته آنها تن نداد در اینصورت آیا چنین فشار اجتماعیی می‌تواند رژیم را وادار به پذیرش انتخابات آزاد کند؟

کار: به نظر من این جنبش می‌تواند در شکلهای گسترده تری تکرار شود البته خب نیاز هست به اینکه بیشتر درباره ضرورت پرهیز از خشونت تأکید شود من هم یک سؤال دارم آیا شما با این حرف موافق هستید که در جنبش سبز طبقه متوسط شهری شرکت داشتند و بقیه طبقات اجتماعی حضور نداشتند و در این صورت دلیل این امر چیست و برای پیوستن بقیه طبقات چه باید کرد؟

مجری:‌ بله در جنبش سبز طبقه متوسط به بالاشرکت داشتند و در شهرها و روستاهای کوچک این جنبش پایگاهی نداشت ولی الان ما می‌بینیم که طی چند ماه گذشته مسئله آب در اصفهان ٬ مسئله معدن سنگ در هرمزگان با اعتراض مردم روبرو شده‌است حتی در شهرهای بسیار کوچک یا روستاها نیز مردم با رژیم درگیر می‌شوند وخود رژیم هم انتظار دارد که اعتراضات آینده بیشتر به جای تهران و شهرهای بزرگ از شهرهای کوچیک یا حتی روستاها آغاز شود و در اینصورت می‌توان انتظار داشت که چنین پیوندی ایجاد شود. در مورد خرده رهبران که اشاره کردید من نقش زیادی برای آنها نمی‌بینم. تا یک جامعه به خودش نیاد تغییری رخ نخواهد داد. عامل تغییر مردم هستند و صرفاً وجود رهبر یا رهبران مشکلی را حل نخواهد کرد. بدون پشتوانه مردم رهبرانی مثل ماندلا یا اوجالان ایجاد نمی‌شوند.

کار: من به بحث شما در مورد رهبران یک نکته اضافه می‌کنم نلسون ماندلا بدون دعوت وارد گذار مسالمت آمیز نشد. حکومت آپارتاید به این نتیجه رسید که باید بحث گذار مسالمت آمیز را مطرح کند و بهترین شخصیت برای اینکار آقای نلسون ماندلا بود که نگران جان و امنیت سیاه پوستان کشورش بود. ما نیز اکنون نگرانیم که مبادا شیرازه کشور بهم بریزد. گاهی این نگرانی‌ها خود حکومتها را نیز در بر می گیرد که مبادا نارضایتی‌ها به حدی برسد که امکان سرکوب وجود نداشته‌باشد. دوم خرداد همین اتفاق افتاد رأی مردم تا مدتها حکومت را در یک شوک فرو برد و ما از آن شوک استفاده می‌کردیم و کار خود را ادامه می‌دادیم اما وقتی از شوک بیرون آمدند اینبار آنها ما را شوکه کردند بنا براین گذار مسالمت آمیز غیرممکن نیست. در خود نظام جمهوری اسلامی٬ جنبش سبز نتیجه یک انتخابات بود که هرچند با معیارهای جهانی مطابقت نداشت اما نرخ مشارکت بالایی در آن وجود داشت سکوت مردم ایران حکومتها را گول می‌زند درست زمانی که حکومت فکر می‌کند مردم سرکوب شده اند ناگهان در برابر خودش قدرت مردم را می‌بیند در اصلاحات و جنبش سبز این موضوع تکرار شد مردم برای اینکه احمدی نژاد را کنار بگذارند به میدان آمدند. به نظر من الان مردم قدرت خود را دست کم نمی گیرند اما مردمی که انقلاب را پشت سر دارند برای انقلاب دوباره دست و دلشان می لرزد و بیشتر فکر می‌کنند. جوانهای ایرانی به این پختگی رسیده‌اند که در یک فضای هیجانی دست به یه کاری نزنند که ۳۴ سال بعد مثل من و شما به دشواری بخواهند برای تصمیم هیجانی خود چاره‌اندیشی کنند.

سوال: وقتی بخش اعظم اپوزیسیون در کشور نیستند چگونه میتوان انتظاربرگزاری انتخابات آزاد داشته باشیم؟

خانم کار : من موافق نیستم که بیشتر اپوزیسیون خارج از کشورند ۴ سال پیش کسانی از کشور خارج شدند اما در مقابل بخشی از جامعه ایران که ۱۲ سال سن داشته اکنون ۱۶ ساله است و حق رأی دارد. ممکن است این افراد رأی هم ندهند اما شروع به چون و چرا و تفکر می کند و اگرچه بخشی از اپوزیسیون قبلی به خارج از کشور آمده‌اند اما ملت زنده است و مرتباً نسلها جا عوض می کنند. این جوانها ونوجوانها ظرفیت بیشتری برای پرسشگری دارند. بنابراین ما نباید امید خود را از دست بدهیم. ضمن اینکه اپوزسیون خارج از کشورهم خوشبختانه با وسایل ارتباط جمعی جدید با داخل کشور ارتباط دارند.

سوال: دوستی پرسیده‌است متاسفانه جمعیت جوان ایران چون و چرا نمی کند و دغدغه اش این که شما می گوئید نیست؟

کار: قبل از جنبش سبزهم عده‌ای همین حرف را می‌زدند ولی این حرکت جوانها بحران بزرگی برای نظام سیاسی درست کرد و نشان داد این تحلیلها درست نیست. جنبش سبز و مقاومت مردم در سال ۸۸ به ما یاد داد که نباید جوانان ایرانی را دست کم بگیریم

مجری:‌ خانم کار لطفاً جمع‌بندی خود از بحث را بفرمائید

کار: این انتخابات نه منصفانه هست و نه آزاد فقط هم ما نیستیم که این واقعیت را می دانیم اما به نظر من هیچکس حق ندارد در برابر کسانی که می خواهند در این انتخابات مشارکت کنند موضع گیری کند و آنها را از صحنه انتخابات دور کند من فکر می کنم ایران به صورت طبیعی در حال حرکت به سمتی است مثل یک میوه ای که در حال رسیدن است ما نباید بگوییم چرا حرفهای ما رو گوش نمی‌دهید و به خیابان نمی‌آیید ما می‌توانیم و باید به نقض حقوق بشر در ایران اعتراض کنیم و دولتها را قانع کنیم که ماموریت اقای احمد شهید تمدید شود اینها اقدامات مهمی است اما فراموش نکنید که ما برنامه معینی نداریم مخصوصاً در شرایط کنونی که بحث امرار معاش جمعیت بزرگی از مردم ایران در میان است ایرانیها می‌خواهند زندگی انسانی داشته باشند اما ما راه معینی رو در برابر آنها نمی گذاریم کسانی که با چنگ و دندان امرار معاش میکنند یقیناً وقتی راههای مختلف را بشناسند سرانجام انتخاب خود را خواهند کرد.

مجری: در ادامه به نظر سنجی بالاترین می پردازیم اما قبل از آن به نظرم باید توجه داشت که سیستم نمایندگی دولتها حتی در بهترین حالت حق مشارکت در مدیریت دولت را برای شهروندان بطور برابر و عادلانه فراهم نمی کند تمام رسانه های تاثیر گزار در دست دولت است و افکار عمومی را سمت و سو می دهند بنابراین نمی توان از حق مشارکت در مدیریت دولت برای همه شهر وندان سخن گفت.

کار: بله متاسفانه ما در ایران نه فقط آزادی بیان نداریم بلکه امکان نظر سنجی هم نداریم اگر مردم می توانستند به راحتی حرف بزنند ممکن بود سیاست خارجی ما به گونه دیگری رقم بخورد و شاید خود رهبر متقاعد می‌شد به شکل دیگری عمل کند حتی نمایندگانی که می‌روند به مجلس شورای اسلامی با اینکه خیلی از آنها برای ما محترم هستند. در مجلس ششم ما خیلی از زنان و مردان خوش فکری حضور داشتند اما باید توجه کرد که جمعیت ایران جمعیت متنوعی است با افکار و اندیشه‌های مختلف و حتی مجلس ششم نیز نمی‌توانست پاسخگوی همه مطالبات مردم باشد. متاسفانه به علت نظام گزینش که سرتاپای نظام حمهوری اسلامی را تسخیر کرده و با این تقلبی که در انتخاباتها می‌شود مجلس و شوراها چندان قرابتی با واقعیت جامعه ندارند ما بغیر از دوره های خیلی خاصی از تاریخ بعد از مشروطه انتخابات آزاد و مجلسی که نماینده واقعی مردم باشد نداریم. ولی در عین حال هم نمی‌توانیم حرف نزنیم و تلاش نکنیم و منتظر باشیم که یک ناجی و یک پیغمبر ظهور کند و همه چیز را کن فیکون کند. من فکر می‌کنم که بهترین فعالیت این است که ما انتخاب کردیم و بدون درنظر گرفتن اینکه چه کسی مخاطبمان است صحبت می‌کنیم و به مردم اطلاع رسانی می‌کنیم.

مجری: در پاسخ به اینکه کدام اتخابات آزاد بوده‌است ۷۷/۲ درصد گفته‌اند هیچ انتخاباتی آزاد نبوده‌است که مردم بتوانند در مدیریت دولت مشارکت کنند که بنظرم به واقعیت نزدیک تر است حتی اولین انتخابات مجلس شورای اسلامی هم با وجود فردی مثل خمینی که حرف اول و آخر را می‌زد نقش اساسی نداشت نظر شما در این مورد چیست؟

کار: بله با وجود ساختار قانونی که ما می‌شناسیم هیچکدام از این انتخاباتها به استانداردهای جهانی انتخابات آزاد نزدیک نبوده‌اند. در مجلس اول هم اگرچه شورای نگهبان تاثیر گذار نبود اما ان موقع آقای خمینی شورا را تشکیل داده بود برای بازنگری قوانین دوران شاه که اگر قانونی خلاف شرع است آن را باطل کند مانند ابطال قضاوت زنان یا به رسمیت شناختن چند همسری . اما حتی در آن انتخابات هم حزب جمهوری اسلامی تمام ساز کار انتخابات را بهم زده بود و علیرغم مخالفت آقای بنی صدر و شادروان فروهرها آقای خمینی زیر بار نرفت و هیأتهایی هم که قرار بود تقلب در انتخابات را بررسی کنند نتوانستند کاری از پیش ببرند و برخی از افراد عضو آن استعفا دادند بنابراین من در این مورد با شما و هفتاد و چند درصد از بینندگان شما موافقم که هیچیک از انتخاباتها آزاد نبوده‌است.

مجری:‌ سوال دوم این است که طبق قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نمایندگان مجلس شورای اسلامی ۲۷۰ نفرند و زرتشتیها و کلیمیان هر کدام یک نماینده در این مجلس دارند و مسیحیان وآشوریان و کلدانی ها مجموعا یک نماینده و مسیحیان ارمنی جنوب و شمال هر کدام یه نماینده انتخاب می‌کنند آیا این قانون عادلانه‌است؟ ۱۸/۲ درصد آن را عادلانه و برای حمایت از اقلیتهای مذهبی دانسته‌اند و ۸۱/۸ درصد هم غیر عادلانه دانسته‌اند زیرا حق کاندیداتوری این افراد محدود به سهمیه مشخص شده در قانون است و حق آنها را برای کاندیداتوری در سایر حوزه ها و از جمله شهر خود از بین برده‌است. نظر شما در این مورد چیست؟

کار: آنچه در قانون اساسی فعلی آمده است شبیه قانون اساسی مشروطه است وقتی دین رسمی مشخص می‌شود و فقط سه اقلیت دینی به رسمیت شناخته می‌شوند و دارای سهمیه‌ای در مجلس هستند پس آنها بر اساس شایستگی خود نمی‌توانند از مردم ایران رای بگیرند چه بسا یک مسیحی شایسته وجود داشته باشد که بخشی از مسلمانان هم او را قبول داشته باشند و به او رأی دهند اما بر اساس این قانون امکان پذیر نیست و این با انتخابات آزاد و منصفانه فاصله دارد اما موضوع مهمتر وضعیت بهایی ها و افراد بی دین و سایر اقلیتهایی است که در قانون اساسی به رسمیت شناخته نشده‌اند و حقوق شهروندی آنها کاملاً نادیده گرفته می‌شود کلیمیان ٬ مسیحیان و زرتشتیان بعد از ۲۰ سال تلاش توانستند خونبهای خود را با خونبهای مسلمانان برابر کنند در حالیکه هنوز خونبهای زنان نصف مردان است. بنابراین جمعیت ایران از هر دسته و گروه و قوم و قبیله و دین نیاز به نماینده در مجلس دارد تا از حقوق آنها دفاع کند هرچند که این مجلس انحصاری است و مصوبات آن را هم نهاد شورای نگهبان می‌تواند وتو کند و در قانونگذاری هم استقلال ندارد و نمایندگان واقعی مردم امکان تاثیرگذاری کافی در کشور ندارند.

مجری: سوال سوم این بود که با در نظر گرفتن اعلامیه جهانی حقوق بشر کدام یک از افراد زیر صلاحیت انتخاب شدن برای ریاست جمهوری را ندارند٬ کسی که به کلاهبرداری متهم است۴۷/۳ درصد٬ کسی که به خدا اعتقاد ندارد ۷/۸ درصد یک فرد همجنسگرا ۱۰/۹ درصد٬ فردی با مذهب بودایی ۷ درصد و بقیه هم گفته‌اند که همه این افراد صلاحیت دارند خود را به عنوان کاندیدا معرفی کنند؛ نظر شما چیست؟

کار: من هم با گروه اول موافقم زیرا وقتی کسی محکومیت کلاهبرداری دارد به این معنی‌است که کسی را فریب داده است پس چنین کسی چطور میتواند حقوق ملت را محفوظ نگه دارد بويژه اکنون که فساد مالی سرتاپای سیستم مدیریتی ما را در برگرفته‌است.

مجری: طبق قانون فعلی انتخابات٬ اقلیتهای مذهبی از انتخاب شدن به عنوان رئيس جمهورمحروم هستند پرسیده بودیم که آیا با این قانون موافقید؟ ۹/۴ درصد موافق این قانون و ۹۰/۶ درصد مخالف این قانون هستند نظر شما چیست؟

کار: اصل ۱۱۵ بسیار تبعیض آمیز است و علاوه بر اقلیتهای مذهبی حق زنان به عنوان نیمی از جمعیت کشور را نیز نادیده گرفته‌است در مجلس خبرگان هنگام تصویب این اصل بسیاری از جمله ر کمال تعجب آقای بهشتی که در پی تصویب قانون قصاص بوده‌اند در اینجا موافق حق انتخاب زنان برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری بوده‌اند و موافق تصویب کلمه شخصیت سیاسی و مذهبی در این اصل بوده‌اند اما بعضی از آقایان روحانی قهر می‌کنند و از جلسه بیرون می‌روند و نهایتاً‌ کلمه رجال را جایگزین کلمه شخصیت می‌کنند که کلمه‌ای دوپهلوست اما تاکنون شورای نگهبان صلاحیت هیچ زنی را برای این مقام احراز نکرده‌است به کار بردن چنین کلمات دوپهلویی هم از اشکالات قانون نویسی در ایران است که در آن فن قانون نویسی رعایت نمی شود در حالیکه قانون باید بسیار ساده و شفاف نوشته شود و همه بتوانند به روشنی معنای آن را درک کنند.

مجری: سؤال آخر نظر سنجی این است که در اعلامیه جهانی حقوق بشر هر انسانی محق به آزادی تشکیل گردهماییهای مسالمت آمیز است. عملکرد کدامیک از انجمنها و گروههای زیر مغایر با اعلامیه جهانی حقوق بشر هست؟ انجمن شیطان پرستان ۱۲/۹۷ درصد ، بی خدایان ۰/۰ درصد٬‌ انچمن دوستی ایران و امریکا ۰ درصد جمعیت دفاع از حق تحصیل ۵/۱.انجمن تبلیغ بهاییت ۲/۵ درصد٬ انصار حزب اله ۷۹/۷ درصد نظر شما در این مورد چیست؟

کار: اعلامیه جهانی حقوق بشر تاکید بر مسالمت آمیز بودن اجتماعات اعتراضی دارد و منظورش این است که گروهها نباید خشونت ورز نباشند در حالیکه انصار حزب الله و گروههای نظیر آن خشونت ورز هستند حتی کسانی که با مهر نماز کتک می زنند خشونت ورزند و من هم با ۸۰ درصدی که عملکرد انصار حزب‌الله را مغایر با اعلامیه جهانی حقوق بشر دانسته‌اند موافقم.

مجری: لطفاً‌ در پایان اگر نظری دارید بفرمائید.

کار : با ورود آقای رفسنجانی صحنه انتخابات شکل جدی به خودش گرفته‌است هرچند که هنوز مبهم است ولی ما باید آن را زیر نظر داشته باشیم و تفسیر کنیم این بیشترین کاری است که ما می‌توانیم انجام دهیم اما در عین حال که در مورد بهترین دموکراسی‌ها می توانیم حرف بزنیم و باید حرف بزنیم؛ درباره بهترین نوع انتقال قدرت هم باید در جریان قرار بگیریم و آن را توضیح دهیم و تبیین کنیم و همچنان انتخابات را با یک انتخابات آزاد و منصفانه مقایسه ‌کنیم.