علیرضا رضایی٬ مجری این برنامه با حضورمیهمانان، آرش بهمنی، آیدا قجرو روزبه میرابراهیمی به بررسی کشته شدن ستاربهشتی در زندان می پردازد
مجری: در ابتدا آقای میرابراهیمی لطفا نظرتان را دراین مورد بفرمائید.
روزبه میرابراهیمی: تا جایی که من پیگیراین پرونده بودم٬ آقای ستار بهشتی توسط پلیس فتا بازداشت شدهاست و سپس درطول این دوران که متاسفانه مشخص نیست کجا و در چه مکانهایی بوده است، کشته می شود و خبرش به بیرون درزمی کند. متاسفانه ابتدا زمان زیادی طول کشید تا مسولیت این اتفاق از سوی جمهوری اسلامی پذیرفته شود. درطول هفته های اخیر نیز ما اطلاعات متناقضی از سوی نهادهای مختلف ازجمله مجلس و قوه قضاٰئیه دریافت می کنیم که نشان می دهد تلاش می شود اصل قضیه زیر سوال برود و پیگیری روزنامه نگاران و فعالین سیاسی برای این است که نگذارند این اتفاق بیفتد.
مجری: آقای میرابراهیمی، این خبر از زمان وقوع تا انتشار چه فرایندی را طی کرد ؟
میرابراهیمی: این خبرابتدا به عنوان یک شایعه در شبکه های اجتماعی مطرح شد و بعد دیگر رسانه ها به آن توجه نشان دادند٬ سپس با پیگیری هایی که صورت گرفت، نشانه هایی از اینکه این ماجرا جدی است بیشتر نمایان شد و به فضای رسانههای مهم تر رسید و نهایتاً جمهوری اسلامی وادار به تایید این خبر شد. در این مورد تاثیر رسانه های اجتماعی دیده شد که چگونه میشود یک اتفاق را به این سطح از مناسبات درون قدرت کشاند.
مجری : ممنون ازآقای میرابراهیمی٬ خانم قجر نظر شما در اینمورد چیست؟
قجر: من در مجموع با صحبتهای آقای میرابراهیمی موافقم با این تفاوت که این خبرشایعه نبود٬ بلکه به دلیل تجارب گذشته که ما خیلی جاها از حکومت بازی خورده بودیم٬ ما در صحت آن تردید داشتیم و این بار سعی کردیم این خبرابتدا تایید شود٬ که در نهایت با تلاش رسانه ها این خبرتاسف بار قطعی شد. من با دوستانی که می گویند نباید جلوی تحقیقات قوه قضائیه و سایر نهادها را گرفت موافقم اما اعتمادی به این سیستم ندارم و فکر نمی کنم مقصر پیدا و مجازات شود. همانگونه که الان می بینیم سازمانهای مختلف از جمله قوه قضاییه و نیروی انتظامی و بقیه دارند تقصیر را بر گردن یکدیگر میاندازند و کسی پاسخگو نیست. ستار بهشتی اولین نفر نبود که قربانی شد البته امیدوارم آخرین نفر باشد اما جمهوری اسلامی پس از روی کارآمدن همواره مرتکب چنین جنایتی شده است، چه دهه شصت که بسیاری در دادگاههای غیرقانونی اعدام و در گورهای جمعی بی نام و نشان دفن شدند و چه بعد از آن نمونه هایی مانند قتل زهرا بنی یعقوب٬ زهرا کاظمی و جنایت کهریزک، چه کسی عامل کهریزک را بازداشت و یا مجازات کرد؟ آقای مرتضوی همچنان از این سمت به آن سمت منتقل می شود.
مجری: خانم قجرلطفا شما هم درمورد نقش شبکه های اجتماعی در نحوه انتشار وگسترش این خبر نظرتان را بفرمائید
خانم قجر: آقای میرابراهیمی خوب توضیح دادند که ابتدا خبری٬ از کسی که شناخته شده نبود وآنگونه که خودش در وبلاگش گفته عضو هیچ حزب و گروهی نبوده است در شبکه های اجتماعی مانند فیس بوک و تویتر و وبلاگها منتشر شد. کسی او را نمی شناخت که کی بوده؟ کجا بوده؟ و برای چه در یک مدت کوتاهی کشته شده است؟ به این دلیل احتمال می دادیم که شایعه باشد و تکذیب شود و یا مانند موارد مشابه قبلی کسی رو به تلویزیون بیاورند اما در این میان دوستان روزنامه نگار خیلی فعال عمل کردند و گفتگوهایی گرفتند که خبر را تایید کرد٬ خبر اول این بود که از خانواده ستار خواستهاند جنازه را تحویل بگیرند٬ منتظر بودیم ببینیم آیا واقعا جنازه ای تحویل می شود؟ که متاسفانه این اتفاق افتاد وتحت تدابیر شدید امنیتی یکی از اعضای خانواده رفت و جنازه را از نزدیک دید. این خبر توسط شبکه های اجتماعی گسترش یافت و رسانه های معتبرتر نیز به آن پرداختند و امروز می بینیم که همه در داخل و خارج و نهادهای بین الملی در این مورد اعلام موضع کردهاند.
مجری: آقای میرابراهیمی لطفا در مورد مصاحبه هایی که در این مورد گرفته شد و نامه ای که زندانیان در تایید شکنجه آقای بهشتی منتشر کردند توضیح دهید .
میرابراهیمی: همانگونه که خانم قجر هم گفتند ما قبلا دیده بودیم که جمهوری اسلامی برای بازی دادن مخالفین گاهی خبرهای نادرستی منتشر می کند، به همین دلیل ابتدا که خبر منتشر شد بسیاری با دیده شک به آن نگاه کردند و همان طور که گفتم کمی زمان برد تا بر اساس اطلاعات دیگری که به دست آمد اصل موضوع مورد اعتماد قرار گیرد. یکی از این اطلاعات نامه ای بود که از سوی زندانیان بند ۳۵۰ منتشر شد٬ با توجه به اینکه ستار مدت کوتاهی به آن بند فرستاده شده بود آنها شهادت دادند که ستار مورد شکنجه قرار گرفته بوده است. مورد دیگر شکایتنامه ای بود که ستار در مورد نحوه بازداشت و بازجوییش نوشته است، آن سند نیزمنتشر شد و همه اینها تردیدها را از میان برد و موضوع را شفاف کرد. این یک نمونه موفقیت آمیز از کار روزنامه نگاران بود که توانستند یک کیس مشکوک را راست آزمایی کنند.من هم مانند خانم قجر قبول دارم که حداقل در وضعیت کنونی هیچ اعتمادی به پیگیری های حکومت وجود ندارد اما سابقه نشان می دهد دربرخی از موارد اطلاعاتی که این سیستم منتشر می کند می تواند به روشن شدن حقیقت کمک کند از جمله در مورد اخیر، تایید کبودی بدن ستار توسط سخنگوی قوه قضائیه به اثبات وجود شکنجه کمک می کند که نکته بسیار مهم و کلیدی در پیگیری پروندهاست. پس علیرغم اینکه نمی توان به نتیجه نهایی پیگیری های حکومت اعتماد کرد اما اختلافی که بین نیروهای امنیتی و قضایی جمهوری اسلامی وجود دارد موجب می شود بخشی از حقیقت روشن شود و پرونده هایی مثل پرونده ستار زنده بماند و هزینه این نوع رفتار برای حکومت بالاتر برود و فشارهای بین المللی بر روی آن افزایش یابد.
مجری : آقای میرابراهیمی به نظر شما چرا علی رغم اینکه آقای بهشتی فرد شناخته شده ای نبود و در آغاز نیز خبر قتل او با تردید روبرو بود اما به سرعت تبدیل به یک کار خبری قدرتمندشد و حتی تعدادی از زندانیان شناخته شده نامه ای درتایید شکنجه او منتشر کردند؟
میرابراهیمی: من فکر می کنم نقش خانواده بسیار مهم است، شجاعت خانواده ستاربویژه خواهرش درتایید خبرخیلی نقش داشت، علی رغم شرایط ایران که سیستم امنیتی از همه ابزارها برای ساکت کردن خانوادهها استفاده می کند٬ این یک نکته خیلی کلیدی و حیاتی است که خانواده وارد میدان شد و خبر را تایید کرد. نکته دیگری که باید اضافه کنم این است که من با توجه به تجربه خودم می توانم باور کنم که از درون یک سلول انفرادی در حالی که تو فقط با بازجو طرف هستی می توانی اطلاعاتی به بیرون ارسال کنی یعنی من این توهم توطئه را ندارم که بگویم سیستم به صورت برنامه ریزی شده اطلاعات را بیرون می دهد بلکه به دلیل اینکه سیستم یک دست نیست٬ این عدم یک دستی در کنار شجاعت خانواده باعث شد یکسری از این اطلاعات به بیرون درز پیدا کند مثلا نامه ستار می تواند ناشی از حضورش در بند ۳۵۰ و کمک زندانیان آن بند باشد اما بخش دیگر اطلاعات از طرف زندان و سیستم امنیتی درز پیدا کردهاست.
مجری : خانم قجر پیش از این اتفاق٬ ستاردروبلاگش پیش بینی کرده بود که ممکن است بازداشت شود و یک صدای ضبط شده ای هم منتشر شده است و بعد هم این اتفاق رخ داد این موضوع سبب شده عدهای همچنان به یک بازی امنیتی در این مورد باور داشته باشند شما چه فکر می کنید ؟
قجر: اتفاقاًمن امیدوارم بازی امنیتی باشد و نه فاجعه ای به این بزرگی که یک نفر را بگیرند و بعد از گذشت سه روز به خانواده اش اطلاع بدهند که قبر تهیه کنید.
مجری : در مورد اصل این واقعه که تردیدی نیست اما این اتفاقات را چگونه تحلیل می کنید؟
قجر: این اتفاق که یکدفعه برای ستار بهشتی رخ نداده است اگر دوستان نگاهی گذرا به وبلاگ او بکنند متوجه میشوند که در سال ۸۸ و حوادث جنبش سبز فعال بوده و خبرنگاری می کرده است حتی گفته من با آقای موسوی و کروبی موافق نیستم همچنین در وبلاگش اشاره کرده که پیش از این هم بازداشت بودهاست و بویژه بعد از تشکیل پلیس اینترنتی هشدار داده که ممکن است این اتفاق برایش بیفتد و نگرانیش را در مورد خانوادهاش بیان کردهاست. نکته ای که آقای میرابراهیمی درمورد شجاعت خانواده ستار اشاره کرد نکته خیلی مهمی است٬ اما شجاعت خانواده می تواند در کنار رسانههای جدید به پخش خبر دراینترنت منتج بشود .قبل ازاین حتی اگر خانواده ای هم شجاعتش را داشت صدایش به گوش کسی نمی رسید وجایی برای بازتاب خبر نبود همچنین اگرخانوادهای پیگیر نباشد باز انتشار خبر دشوار است اگر اخبار را نگاه کنید می بینید٬ چند روز قبل ۱۷ نفر اعدام شدند نه اسمی از آنها منتشر شد و نه خانواده ای است که صحبت بکند این نشان میدهد وقتی فردی اسمش منتشر می شود دلیل نمی شود که مورد دیگری نیست بلکه متاسفانه بقیه اخبار به گوش مخاطبین نمی رسد.
مجری: خانم قجر به نظر شما چرا از انتشار این خبر استقبال می شود؟ آیا فکر نمیکنید سیستم میخواهد به وبلاگ نویسان هشدار دهد که ما برشما نظارت و سیطره داریم و این سرنوشت در انتظار شماست ؟
قجر : خیر من فکر نمی کنم انتشار این خبر به نفع جمهوری اسلامی باشد درست است که ممکن است ایجاد ترس کند و نشان دهد سیستم چه قدر بر فضای مجازی سیطره دارد و متاسفانه می تواند جان انسانها را به بازی بگیرد و آنها را شکنجه بدهد و بکشد٬ اما با اتفاقات اخیری که در بازارو بدنه جامعه افتاده است و با توجه به انتخابات پیش رو، حکومت نمی خواهد در موقعیت پاسخگویی دوباره قرار گیرد خصوصا که از طرف نهادهای بین المللی هم تحت فشار است. گزارش اخیر احمد شهید و خیلی موارد دیگر آنها را درموقعیتی قرار داده است که به قول آقای میرابراهیمی نمی خواهد بیشتر تحت فشار قرار گیرد حتی من فکر نمی کنم که بخش اعظم مردم دچار ترس شوند زیرا ما دیدیم با کوچکترین فضای بازی که در اختیارشان قرار می گیرد به خیابان می آیند و اعتراض می کنند.
مجری : هر دو نفر شما به فشارهای بین المللی اشاره کردید اما هربار شاهد اتفاق جدیدی هستیم که قبلاً رخ نداده است و به همین شکل هم بعد خبری پیدا میکند و واکنش نهادهای بین المللی را به دنبال دارد، اگر سیستم حساب و کتاب می کند چرا اجازه میدهد اخبار به این صورت منتشر شود آیا می شود همه چیز را به درز اطلاعات نسبت داد؟
میرابراهیمی: جمهوری اسلامی مثل اکثر سیستمهای دیگر یک رنگین کمان است ، رنگین کمان تفکر و رنگین کمان رویکردهای مدیریتی، بخشهایی از این سیستم اعتقاد دارد که باید اینگونه با خشونت رفتار کرد اما به نظر من این بخش دراقلیت است اما گاهی در طول این سالها این اقلیت رادیکال که جمهوری اسلامی اسمش را خودسرمی گذارد٬ فرمان را دستشان گرفتهاند و هزینههای زیادی را به کل سیستم تحمیل کرده اند البته مدیریت کلان جمهوری اسلامی زمانی به اینها میدان داده است اما اگر برایند حکومت را در نظر بگیریم فکر نمی کنم حاضر باشد هزینه های این تفکررا درعرصه بین المللی را بپذیرد٬ در مورد پرونده خانم زهرا کاظمی در سال ۸۲ بخش رادیکال سیستم جنایتی را مرتکب شد اما سیستم حاضر نشد با آن برخورد کند و نتیجه این شد که کانادا به عنوان یک شریک تجاری مهم ایران در همه زمینه ها تبدیل به یکی از دشمنان آن شود. درست است که حکومت در سطح کلان می خواهد نشان دهد که قدرتمند است و توان سرکوب دارد اما روابطش با دیگر کشورها هم برایش اهمیت دارد اعمال چنین رفتارهایی روابط ایران با دیگر کشورها را خدشه دار میکند. اتفاقی مانند قتل ستار چیزی نیست که هزینه ای برای حکومت نداشته باشد همانطور که پرونده زهراکاظمی و پرونده کهریزک همچنان بعد از سالها برای ایران هزینه دارد، من کلیت جمهوری اسلامی را عملگرا میبینم یعنی نمیخواهند اینچنین پروندههایی داشته باشند که در میادین بین الملی دستشان پر باشد اما بخشهایی از جمهوری اسلامی این هزینه ها رابه کل سیستم تحمیل می کنند اشکال کار در این است که حکومت متاسفانه قادر نبوده است در چنین مواردی دامن کل نظام را پاک نگه دارد و بتواند اثبات کند که بخشی از سیستم این جنایت را انجام داده است و حاضراست عدالت را اجرا کند و مجرم را به مجازات برساند بلکه برعکس همانگونه که خانم قجرهم اشاره کرد آقای مرتضوی به عنوان متهم جنایات کهریزک و قتل زهرا کاظمی ارتقاء درجه پیدا کرد. جمهوری اسلامی نمی داند که چگونه خودش را تبرئه کند و به نظر من به عنوان یک ناظر بیرونی اشتباهاتی می کند که به منتقدین سوژه می دهد که بگویند کلیت سیستم مسئول این فجایع است.
مجری: این اقلیت رادیکال که این خشونت ها را مرتکب می شوند درعرصه بین المللی هم چهرهای به نام جواد لاریجانی دارند که همه این حوادث را تکذیب میکند نقش او را در این زمینه چگونه ارزیابی میکنید؟
میر ابراهیمی: این سیاست جمهوری اسلامی است که اصل را برانکارمی گذارد. آقای لاریجانی ودبیرخانه کمیسیون حقوق بشر که در قوه قضائیه تشکیل دادهاند٬ این نقش را ایفا میکنند اما انکارسیستم اصل مشکل را حل نمیکند٬ همانطوری که در مورد پرونده هسته ای هم ما این را میبینیم.
> سوال: لطفاً شماره تماس یا ایمیل خود را برای افرادی که اطلاعاتی در مورد پرونده ستار بهشتی دارند عنوان کنید؟
قجر: ایمیل٬وبلاگ و صفحات فیسبوک ما هم هست اگر خبری باشد حتما همه همکاران در انتشارش خواهند کوشید.
میرابراهیمی: صحبت های خانم قاجار را من هم تایید می کنم ما همیشه در دسترس هستیم هریک از دوستان بر اساس توانایی ها و امکاناتی که دارند درانتشار اخبار خواهند کوشید در اینکه این اخبار باید هرچه بیشتر رسانه ای شود شکی نیست و کمترین کاری که ما می توانیم انجام دهیم این است که امکانی برای دریافت اخبار٬ پیگیری وانتشارآن باشیم.
مجری: اگر اطلاعات عمومی است که دوستان در وبلاگشان بنویسند و دوستان بالاترین هم همیشه در دسترس هستند و در انتشار آن میکوشند اما اگر اخبار محرمانه است که نیاز به مصلحت سنجی برای انتشارش وجود دارد بهتر است از فیسبوک یا ایمیل دوستان استفاده کنید.
> سوال : آیا انتشار خبرمرگ ستاربهشتی از سوی حکومت و استقبال از اعتصاب غذای نسرین ستوده برای دوری اذهان عمومی از مشکلات اقتصادی صورت نگرفته است؟
قجر: خیر جمهوری اسلامی در موقعیتی نیست که بتواند فشار بیشتری را تحمل کند. به نظرم حتی خودشان هم از این حادثه شوکه شده اند اما چون رفتار پیشگیرانه ای برای جلوگیری از این موارد وجود ندارد ما مکرر شاهد چنین رخدادهایی هستیم اما فکر نمیکنم این منطقی باشد که سیستم برای دور کردن اذهان عمومی از مشکلات اقتصادی خودش را به عنوان یک قاتل برجسته نشان دهد.
میرابراهیمی: من به طور کلان با تحلیلیهای مبتنی بر توهم توطئه مخالفم همچنین فکر نمیکنم که جمهوری اسلامی این قدر با سازمان و برنامه باشد که بتواند با استفاده از یک اتفاق یا بحران ، بحران دیگری را مدیریت کند. وقتی دوم خرداد اتفاق افتاد برخی از ایرانیها اعتقاد داشتند که این بازی جمهوری اسلامی برای ایجاد سوپاپ اطمینان و دوام بیشتر سیستم است. در مورد جنبش سبز هم چنین تحلیلهایی مطرح می شد حتی در مورد ترور سعید حجاران می گفتند خود سعید حجاریان و اصلاح طلبان ترور او را برنامه ریزی کرده اند تا از آن استفاده کنند یا در مورد قتل زهرا کاظمی هم این تحلیلها وجود داشت من در کل با چنین تحلیلهایی مشکل دارم٬ اولاً سیستم جمهوری اسلامی چنین توانایی ندارد ثانیا هزینه ای که میپردازد بسیار بیشتر از منافع آن است و در این سیستم بعد از ۳۴ سال آدمهایی هستند که به این مسائل فکر کنند. شاید این نگرش در ۱۰ یا ۱۲ سال اول انقلاب که هنوز تجربه کافی نداشتند وجود داشت و هرکس تندروی میکرد حاکم میشد اما بعد از ۳۴ سال فکر نمی کنم حکومت برای اینکه به فرض مشکلات اقتصادی را به حاشیه ببرد دست به چنین کاری بزند زیرا هزینه ای که پرداخت می شود بنیان جمهوری اسلامی را از بین می برد و هیچ سیستمی مرتکب چنین اشتباهاتی نمی شود.
> بیننده(سیامک آرین): من با آقای ستار بهشتی مدت زیادی از طریق فیسبوک همکاری داشتم و در مورد نحوه دستگیری ایشان و دوستان دیگری که با او بازداشت شدهاند و دلیل این بازداشتها اطلاعاتی دارم که از طریق فیسبوک با شما در میان میگذارم چون ممکن است برای دیگر دوستان ایجاد مشکل شود.
مجری: شما که در چه زمینهای با ایشان همکاری می کردید؟
> سیامک آرین: با وجود اینکه گروه ما از انتخابات ریاست جمهوری ۸۸ شروع به فعالیت کرد اما سعی کردیم فراجناحی عمل کنیم و طرفدار هیچ گروه یا حزبی نباشیم همانطور که آقای ستار بهشتی هم عضو هیچ حزب یا گروهی نبودند و سعی ما بر این بود که اطلاع رسانی کنیم و اخباری که رژیم دوست نداشت عنوان شود و سانسور می کرد را از طریق فیسبوک انتشار دهیم و بیشتر در زمینه اطلاع رسانی فعالیت می کردیم و کار سیاسی خاصی انجام نمی دادیم.
مجری : شما در این مدت با دوستان روزنامه نگار تعامل داشتید؟
> آرین: خیر تماس نگرفتم چون فکر می کنم عنوان کردن این اطلاعات نیازمند مشورت با کسانی است که در این زمینه تجربیاتی داشته باشد باتوجه به اینکه متاسفانه دوستان دیگری در بازداشتند و من در این زمینه اطلاعات و تجربه ای ندارم نمی دانم انتشار اطلاعات در این زمینه تا چه اندازه درست است و چه تبعاتی خواهد داشت.
میرابراهیمی: من از صحبتهای ایشان متوجه شدم که به دلیل نزدیکی به ستار اطلاعاتی دارند که صلاح نمی دانند منتشر شود به نظر من اصل را برانتشار اطلاعات بگذارید به دلیل اینکه ممکن است به کشف حقیقت کمک کند و نگذارد خون انسانی که قربانی شده است پایمال شود و جلوی تکرارآن در آینده گرفته شود به نظر من شما مشورت بگیرید اما سعی کنید آن اطلاعات٬ به نحوی که به شما و دیگران آسیب نرساند منتشر شود همه کسانی که در این زمینه اطلاعاتی دارند مسئولاند که نگذارند حقیقت قلب یا تحریف شود و یا مورد استفاده حکومت قرار بگیرد من کاملا شرایط شما و فضایی که در آن قرار دارید را درک میکنم اما به هر حال راهی پیدا کنید که حقیقت منتشر شود.
آرین: من کاملا با شما موافق هستم٬ فشار رژیم باعث شدهاست که مبارزه به فضای مجازی کشیده شود و هموطنان زیادی در فضای مجازی فعالیت دارند و مطمئنم عنوان کردن این مساله می تواند تجربهای باشد برای کسانی که در فیس بوک ویا دیگر فضاهای مجازی فعال هستند تا کمتر در دام رژیم بیفتند و امیدوارم که بتوانم با شما تماس بگیرم. اما باید تلاش کرد که به کسی اسیبی وارد نشود خصوصا کسانی که در زندان هستند و یا هنوز شناسایی نشدهاند.
میرابراهیمی: انتشار خبر بازداشت و نحوه بازجویی ها در مجموع به نفع زندانی است سیستم امنیتی تلاش می کند اصل خبربازداشت به هیچ عنوان منتشر نشود و از ابزار های مختلفی استفاده می کنند از جمله تهدید خانواده ها که انتشار خبربه فشار بیشتر بر زندانی منجر می شود اما من براساس تجربه خودم معتقدم انتشار خبر بازداشت و جزئیات بازجوییها تاثیر زیادی در نحوه رفتار بازجو و شیوه پیگیری سیستم امنیتی دارد و بر روحیه زندانی تاثیر مثبتی دارد. در مورد پرونده ستار ما با یک مساله کلان تری مواجه هستیم یک انسان قربانی شده است و انتشار این خبر تاثیر مثبتی بر روی روند کلی بازجویها خواهد داشت انتشار هر نوع خبر که به شفاف شدن اطلاعات در مورد این پرونده بیانجامد به بسیاری از موارد مشابه کمک میکند وبازجوها و مجریان پروندهها متوجه میشوند که نمیتوانند این اتفاقات را مخفی کنند من شرایط دشوار شما را درک میکنم اما اصل را بر این بگذارید که علی رغم همه سختی هایی که وجود دارد اطلاعات منتشر شود البته باز هم تصمیم گیرنده خودتان هستید
مجری: یعنی شما موافق این هستید که اسامی دیگر افرادی که بازداشت شدند منتشر شود؟
میر ابراهیمی: من فکر می کنم منفعت سیستم امنیتی جمهوری اسلامی در این است که اطلاعات هرچه بیشتر مخفی بماند. اگر شما بخواهید بازی آنها را برهم بزنید باید همه اطلاعات را منتشر کنید این اقدام معضلات سیستم امنیتی را برا ی مدیریت پرونده چند برابر میکند٬ شاید در کوتاه مدت آسیبی برساند و فشاری به افراد دستاندرکار ایجاد کند ولی در میان مدت و بلند مدت یک بازی بزرگتری را برهم می زند و اعتماد به نفس را از سیستم میگیرد که بتواند هربلایی را سر زندانی بیاورد تنها به جرم اینکه نگران است خود یا خانوادهاش در خطر قرار گیرند.
مجری: ممنونم از شرکت شما در این برنامه امیدورایم در برنامه های دیگری شما را ببینیم شاید آن زمان تصمیم گرفتید بیشتر و واضح تر صحبت کنید.
> آرین: ممنون از وقتی که به من دادید.
مجری: خانم قجرعدهای انتقاد میکنند که همه منتظرند یک فاجعهای اینچنین رخ دهد و بیانیه بدهند و به مجامع بینالمللی شکایت کنند و خبررسانی کنند و منتظر باشند اتفاق دیگری روی دهد به نظر شما چه کارهایی باید انجام شود که تاکنون مورد توجه قرار نگرفته است؟
قجر: من معتقدم ما که در خارج از کشور هستیم می توانیم صدای هموطنان باشیم و هرکس بنا بر امکاناتی که دارد می تواند رایزنی هایی داشته باشد و نهادهای بین المللی یا دولتها را وادار به موضع گیری کند و بیش از این از کسانی که خارج از ایران هستند کاری برنمی آید و راهنمایی های ما شاید اشتباه هم باشد. اگر قرار باشد اتفاقی بیفتد در داخل ایران خواهد افتاد٬ جامعه ما نباید نسبت به این اتفاق و حتی اتفاقهای بسیار کوچکتر بی تفاوت باشد زیرا ممکن است خیلی ها به این نتیجه برسند که جامعه بی تفاوت شده است و آن حسی که باید را ندارد البته هیچوقت نباید فراموش کرد که داخل ایران یک سرکوب بسیار وحشتناک و گسترده و همه جانبه حاکم است. رسانه ها ی ملی در اختیار دولت است و فضای بازی وجود ندارد و اگر کوچکترین فضای بازی ایجاد شود از آن مردم خواهد شد به همین دلیل باید فرصتها را شناخت و هدر نداد من یه مثال بزنم به نظرمن از فرصتی که پیش از انتخابات مجلس بوجود آمد٬ بهتر می شد استفاده کرد اما اشتباهات باعث شد که آن فرصت از بین برود و صد البته که مشکلات اقتصادی هم مردم را درگیر مسائل و مشکلات شخصی خود کرده است. اما کسی که خارج از ایران نشسته است جز اینکه صدا و تصویر داخل و آیینه ای برای بازتاب حوادث داخل ایران باشد تاثیر دیگری ندارد.
مجری: خانم قجر فعالان سیاسی تاثیرگذار و احزاب داخل کشور عموما در داخل زندان تشکیل جلسه می دهند٬ کسانی که در داخل کشور هستند چه کار بیشتری می توانند انجام دهند؟
قجر : من فکر می کنم آگاه سازی مردم خیلی مهم است چه سیاسی و اجتماعی و چه فرهنگی٬ تا فرهنگ سازی نشود خواندن اخبار سیاسی کمکی نمیکند. بزرگترین اتفاق در داخل ایران و توسط خود مردم و با تکیه بر آگاهی که به یکدیگر میدهند رخ خواهد داد ما میتوانیم بازتابی برای آنها باشیم اما باز هم می گویم که همه اینها را خود مردم در داخل بهتر می توانند انجام دهند. هر سیستمی یک آستانه تحملی دارد با این همه فشار اقتصادی و فشار بین المللی و فشاری که در داخل وجود دارد شرایط به همین شکل باقی نخواهد ماند.
مجری: آقای میرابراهیمی شما لطفا نظرتان را دراین ارتباط بفرمایید؟
میرابراهیمی: من در این مورد با خانم قجر اختلاف نظر دارم٬ بستگی دارد به اینکه چگونه و کجا خود را تعریف کنیم به عنوان روزنامه نگار٬ فعال سیاسی٬ فعال حقوق بشرویا فعال حقوق زنان٬ اگرکسی فعال سیاسی باشد باید در جامعه ایران عمل کند و اگر از جامعه دورشود نمی تواند تاثیر گذار باشد اما من شخصا خودم روزنامه نگار هستم و اگر شش یا هفت سال پیش از من می پرسیدید می گفتم روزنامه نگاری که از جامعه خود دور افتاده باشد قدرت لازم برای یک فعالیت رسانه ای را ندارد اما در یکی دوسال اخیر نظرم عوض شده است در دنیایی که سرعت انتقال اطلاعات اینقدر بالاست به من روزنامه نگار قدرتی بیش از آنچه در ایران داشتم میدهد٬ من در ایران شاید می توانستم در یک روزنامه پشت یک میز بنشینم و یا خبرنگار میدانی باشم و فلان حوزه را پوشش بدهم ولی الان در خارج از کشور با تکنولوژی های جدید دسترسی من به اطلاعات هم به لحاظ ارتباطات و هم به لحاظ منابع بسیار بیشتر از زمانی هست که در ایران بودم و این را مدیون تکنولوژی و پیشرفتی هستیم که در دنیا بوجود آمده است به همین خاطر اگر من خود را روزنامه نگار تعریف کنم تاثیر گذاری من بسیار بیشتر از کسانی است که در ایران حضور دارند اکثر همکاران من الان یا در خارج هستند و یا در زندان اما کسانی که در ایران کار خبری می کنند دسترسی بسیار محدود تری به اطلاعات دارند. درهمین انتخابات سال ۸۸ دیدید که اگر روزنامه نگاران خارج از کشور نبودند بسیاری از حوادث اصلا دیده نمی شد از این نظر من با خانم قجر تفاوت دیدگاه دارم و فکر می کنم یک روزنامه نگار می تواند در خارج از کشور بیشتر مفید باشد اما یک نکته ای هم در مورد روزنامه نگاری باید اشاره کرد ، وقتی خبرنگاربه لحاظ جغرافیایی از کشور مبداء جدا می شود المانهای مختلفی لازم است تا بتواند تاثیرگذاریش را حفظ کند یکی از اینها این است که چگونه ادبیاتی که در ایران داشتم را حفظ کنم و خروج از کشور و رفع تهدیدهای معمول سبب تغییر ادبیات من نشود من روزنامه نگار اگر بخواهم در جامعه ایران تاثیرگذار باشم مهم است که با چه ادبیاتی سخن بگویم و با چه مشی ادامه بدهم تا منابعم در ایران از دست نرود. به طور کاملا طبیعی اگر دسترسی شما به اطلاعات داخل کشور محدود شود تحلیلتان غیرواقعی می شود اما اگر بتوانید همان ادبیات گذشته را حفظ کنید و به گونه ای موضع نگرفته باشیم که فلان همکار از اینکه حتی به ایمیل من جواب بدهد بترسد می توانیم همچنان از داخل ایران اطلاعات بدست بیاوریم. اینها نکات کلیدی است که چطور آدم بتواند ارتباطاتش را با جامعه مبدا حفظ بکند و درمورد جامعه ایران به روز باشد خیلی از دوستان ما هستند که در مقاطعی از این مسیر خارج شده اند و یا به این مسیر برگشته اند و به همان میزان تاثیر گذاری آنها تغییر کردهاست.
مجری: خانم قجر شما اگر صحبتی در مورد سخنان آقای میرابراهیمی دارید بفرمایید؟
قجر: من کلیت حرفهای آقای میرابراهیمی را قبول دارم بویژه اینکه تجربه ایشان خیلی از من بیشتر است اما فکر می کنم یا از حرفهای من بد برداشت کردند و یا اینکه با هم زاویه داریم به نظر من یکی از مشکلات اصلی که وجود دارد آمیختگی هویتی است که پیش آمده است. اینکه روزنامه نگار بخواهد به جای فعال سیاسی نظر بدهد و یا اینکه فعال سیاسی بخواهد به جای نظریه پرداز صحبت بکند و راهکار بدهد. اگر به سوال آقای رضایی دقت می کردید ایشان پرسیدند کسی که در داخل ایران است چه کار باید بکند من در جایگاهی نیستم که بخواهم نظر بدهم و فکر نمی کنم روزنامه نگاران در این جایگاه باشند که در این زمینه نظر بدهند اگر بخواهیم به عنوان فعال زنان و فعال مدنی نگاه کنیم بازهم روی نهادهای مدنی تاکید می کنم و آگاه سازی و فعال سازی جامعه را پیشنهاد میدهم و اگر بخواهم به عنوان یک روزنامه نگار صحبت کنم وظیفه من همانطور که خود شما توضیح دادید این است که با توجه به دسترسی به رسانه ها و ارتباطات گسترده ای که هست٬ صدای کسانی باشم که در داخل ایران هستند نه اینکه بخواهم رهنمودی بدهم من فکر می کنم که آمیختگی هویتی باعث می شود تاوانش را کسانی که در داخل ایران هستند بدهند.
مجری : آقای میرابراهیمی شما صحبت تکمیلی دارید؟
میرابراهیمی: همانطور که گفتم بستگی دارد آدم خودش را چه جوری تعریف کند اگر کسی روزنامه نگار باشد به نوعی می تواند صحبت کند و اگر به عنوان فعال مدنی یا سیاسی خود را تعریف کند به گونه ای دیگر می تواند حرف بزند و من سعی کردم بر اساس همین تحلیل خودم را به عنوان یک روزنامه نگار تعریف کنم از این بعد اختلاف نظری نداریم اما استباط من این بود که دوری از ایران را یک نکته منفی میدانید که باعث کاهش تاثیر گذاری میشود. حرف من این بود که اگر خودمان را روزنامه نگار تعریف کنیم این نکته منفی نیست بلکه حتی می تواند نکته مثبتی هم باشد که بتوانیم رسالت اصلی امان را انجام بدیم و لزوما معنی اش این نیست که اگر کسی به خارج از کشور بیاید به داخل ایران رهنمود بدهد٬ روزنامه نگار وظیفه ندارد رهنمود بدهد اما وظیفه دارد که انتقال دهنده یا آگاهی دهنده باشد که با ابزارهای امروز از هرجای دنیا میشود آن را انجام داد و من فکر نمی کنم در این مورد اختلاف نظری داشته باشیم.
مجری : ما میتوانیم درجلسات بعد در مورد راهکارهایی که در داخل و خارج از کشور وجود دارد صحبت کنیم و بویژه آن که چه کارهایی تا به حال لازم بوده انجام شود اما انجام نشدهاست.
قجر: امیدوارم که این برنامه ها ادامه داشته باشد و مخاطبینش را پیدا کند اما در انتهای برنامه دوباره برگردیم به موضوع اصلی برنامه و ستار بهشتی به نظر من اسم ستار بهشتی در تاریخ مبارزاتی مردم ایران خواهد ماند و من روزی برای پسرم تعریف خواهم کرد که ستار بهشتی کسی نبود اما همه کس شد
میرابراهیمی: من از صمیم قلب امیدوارم اینگونه باشد اما برخی تجربیات تاریخی این تردید را در من بوجود می آورد که بعد از مدتی خیلی آدمها و خیلی اتفاقات به فراموشی سپرده می شود و وظیفه امثال ما این است که نگذارند این اتفاق بیفتد چون به هر حال یک انسانی به خاطر باورش قربانی شده است و اصل این کار غیرانسانی بوده است و باید تلاش کرد که دیگر تکرار نشود و هرکسی براساس ابزارها و وظایفی که برای خودش تعریف می کند می تواند در این راه کمک کند و امیدوارم در آینده تاریخ ما شاهد این باشیم که در موردی مثل ستار بهشتی کسانی که این جنایت را انجام دادند به مجازات رسیدند و دیگر چنین چیزی تکرار نشده است٬ ممنون از برنامه شما لذت بردم و یاد گرفتم.
مجری: از شما و دوستان پشتیبانی بالاترین تشکر میکنم همگی خوب و خوش باشید خدانگهدار